نابينايي كه شفا يافت
سه شنبه 12 بهمن 1389 9:24 AM
عنوان : نابينايي كه شفا يافت مكان : عراق راوي :آزاده منبع :كتاب آزادگان بگوييد (خاطرات گروهي از اسراي ايراني) در اردوگاه 15 تكريت بودم. يكي از همبندان ما كه مهارت خوبي در تيراندازي داشت و تيرش كمتر ممكن بود كه خطا برود، دوران و روزهاي سخت اسارت كه انواع و اقسام كمبودها و سختيها همراهش بود، رويش اثر گذاشته و چشمهايش را از دست داده بود. دكترهاي عراقي كه او را معاينه كردند، تاييد نمودند كه كور شده است. روزهاي اسارت پشت سر هم ميآمد و ميرفت تا اينكه ماه مهماني و رحمت خدا ـ رمضان ـ رسيد. آن عزيز آزاده، در شب بيست و يكم، خواب مولايش ـ حضرت علي(ع) ـ را ميبيند. من الان از جزئيات آن خواب چيزي در ذهن ندارم، ولي فريادهاي پرشوق و هيجانش هنوز در گوشم است. او فرياد ميزد كه ميتواند ببيند و تعجب همه و مخصوصاً نگهبانها را برانگيخت. وقتي دكترهاي عراقي بينايي چشمهايش را تاييد كردند، حتي نظاميهايي كه در اردوگاه ديگر بودند، آمدند براي ديدنش! دوست داشتم اسم او را هم بنويسم، اما گذشت زمان نامش را از صفحه ذهنم پاك كرده است. سيدمجتبي عابدي |