0

افطار در بهشت

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

افطار در بهشت
سه شنبه 12 بهمن 1389  9:18 AM

عنوان : افطار در بهشت
مكان : اردوگاه 13 رمادي
راوي :آزاده
تازه مجروحمان را در آمبولانس گذاشته بوديم تا به عقب ببريم كه يك موشك ما را هدف گرفت. چشم « محمد»، رفيق امدادگرمان، تركش خورد. و اين، آغاز سفري ديگر شد.
روزهاي نخست، در اردوگاه، نماز خواندن هم عقوبت داشت. محمد را به خاطر نماز شبهايش شكنجه مي‏كردند. گويا اينك در گوشه‏اي اتاق 2 در قاطع 2 اردوگاه 13 رمادي نشسته و با آرامش قرآن مي‏خواند.
اهل خورموج (استان بوشهر) بود. پدر و برادرش روزهاي آغازين جنگ در خرمشهر اسير شده بودند. شوهرخواهرش هم اسير بود، باز از خنده‏رويي‏اش كاسته نمي‏شد.
تا مي‏گفتيم « محمد آقا»!، مي‏گفت: آقا فقط مولايم علي است.
چون ناراحتي قلبي گرفته بود، نامش در فهرست اسراي تعويضي بود؛ اما بعثي‏ها اسمش را خط زدند.
روز 25 رمضان (سال 67ش) از ساعت 5 عصر كه حمله‏ي قلبي‏اش شروع شد، سر سجاده‏اش شروع كرد به قرآن خواندن.
سر و صدا كه كرديم نگهبان عراقي آمد و شروع كرد به فحش دادن. پافشاري كرديم. رفت كه پزشك را خبر كند. فحش مي‏داد و مي‏گفت: بگذاريد بميرد، به درك!
« محمد تندي» تكيه بر ديوار زده بود و لبهايش تكان مي‏خورد.
اشك از چشمهايش قطره قطره مي‏ريخت كه افطار، سر سفره‏ي ساكنان بهشت.
پزشك عراقي كه آمد، دير شده بود.
محمد‏رضا نصرالله ‏نژاد

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها