شهيد بهشتي
سه شنبه 12 بهمن 1389 9:14 AM
عنوان : شهيد بهشتي
تاريخ : 1/3/1365
مكان : عراق
راوي :آزاده
منبع :كتاب مقاومت در اسارت
نيروهاي عراقي به قدري ضعيفالنفس بودند كه حتي در مقابل نام خانوادگي نيز از خود حساسيت بسيار زياد نشان ميدادند و هر كسي را كه نام او مشابه با نام خانوادگي يكي از مسئولان بود, تحت سختترين شكنجهها قرار ميدادند.
در تاريخ 01/03/65 با اسارت نيروهاي عراقي درآمدم وپس ازساعتي همراه ساير اسرا به پشت جبهه انتقال يافتيم. ما را در مقري از ماشين پياده كردند و تحت بازجويي قرار دادند. هنگامي كه نوبت من رسيد اسم و مشخصاتم را پرسيدند, گفتم: سليمان بهشتي.
با شنيدن اين اسم يكي از عراقيها چنان با پوتين به سرم كوبيد كه هر دو لالهي گوشم پاره شد و خون سرازير گشت. دور اسمم دايرهاي قرمز كشيدند و سپس با اصرار ميخواستند به من بقبولانند كه نسبتي با شهيد بهشتي دارم. هشت روز تمام تحت وحشيانهترين شكنجهها قرار گرفتم تا اعتراف كنم با آيت الله دكتر بهشتي نسبتي دارم وپس از هشت روز به رماديه منتقل شدم.
بازجوييها از نو شروع شد. ضد و نقيض گوييهايي كه از نظر اطلاعات نظامي در صحبتهايم به دست آورده بودند و هينطور نام خانوادگيم, باعث شد هميشه تحت شكنجه سخت قرار بگيرم.