تلويزيون ايران در اسارتگاه عراق
سه شنبه 12 بهمن 1389 9:06 AM
عنوان : تلويزيون ايران در اسارتگاه عراق
راوي :آزاده
منبع :كتاب مقاومت در اسارت
پس از ارتحال حضرت امام (ره) ميخواستيم به هر صورت ممكن تلوزيون ايران را بگيريم . قرار بر اين گذاشتيم كه پس از آمار صبح در هنگام نظافت آسايشگاه دست به كار شويم ، شايد موفق شويم.
تلويزيون عراق هم صبحها برنامه نداشت و فرصت خوبي بود . يكي از برادران به نام باقري اهل مسجد سليمان كه از تلويزيون سرشته داشت ، با مقداري دستكاري اول توانست صداي ايران و پس از آن چند تصوير را بگيرد .
به اين ترتيب ، يك هفته تمام صبحها تلويزيون ايران را ميگرفتيم و بچهها نيز با زدن سوت آمار به آسايشگاه مي آمدند تا برنامههاي سيماي جمهوري اسلامي ايران را ببينند .
البته همين كار باعث شد عراقيها مشكوك شوند و يك روز وقتي همه بچهها جمع شده بوديم و برنامهها را تماشا ميكرديم ، آنها دستپاچه و سراسيمه به داخل آسايشگاه ريختند .
فرمانده عراقي گفت : خوب ، تلويزيون ايران ميگيريد و از ايران براي شما اطلاعات ميفرستند !؟
خوشبختانه در آن وقت تلويزيون كارتون نخودي را نشان ميداد . ما به او گفتيم فقط ميخواستيم كارتون تماشا كنيم ،اطلاعات كجا بود !
فرمانده عراقي دستور داد ما را كتك بزنند و يك هفته تمام داخل آسايشگاه بيآب و غذا زندانيمان كنند البته تلويزيونها را هم بردند .
يك هفته بعد وقتي تلويزيونهاي كمپ را آوردند، تغييراتي در آن داده بودند كه ديگر ايران را نميگرفت