خواب ديدم كه اسير شدهام
دوشنبه 11 بهمن 1389 11:40 PM
عنوان : خواب ديدم كه اسير شدهام
مكان : زبيدات
راوي :آزاده
منبع :كتاب آزادگان بگوييد (خاطرات گروهي از اسراي ايراني)
با وجود آنكه خدمت سربازيم در 15/4/67 تمام شده بود، در جبهه و كنار بچهها ماندم. درست يك شب بعد از تمام شدن خدمتم، خواب ديدم كه اسير شدهام و سربازان عراقي دارند شكنجهام ميكنند. اتفاقاً فرداي همان شب نيز دوباره خواب ديدم كه اسير شدهام. بين خوابها و تعبيرشان، پنج روز فاصله افتاد.
*
هر چند وقت، ابريشمچي ـ آن مردك منافق كه از سران و بزرگان آن قوم دو رنگ بود ـ به اردوگاه ميآمد و با وعده و وعيد تعدادي از همبندان خوش باور و بعضاً كم ايمان ما را همراه خود ميكرد و ميبرد. يك بار كساني را كه داوطلب پيوستن به منافقها شده بودند، آن قدر زديم كه ديگر ابريشم چي جز دست خالي چيزي نداشت كه براي سركرده منافقين ببرد.
جمشيد حقدان ـ كرج