آب
دوشنبه 11 بهمن 1389 10:59 PM
عنوان : آب
راوي :آزاده
منبع :كتاب برگهايي از اسارت
بيشتر از غذا به آب احتياج داشتيم . گرما ، تشنگي و نظافت شخصي ، اين نياز را روز به روز بيشتر مي كرد ؛ اما دريغ از سخاوت ! حتي از آب هم مضايقه داشتند. گاهي اوقات آب قطع مي شود كه مشخص بود دست خودشان در كار است و عملا فلكه هاي را بسته اند. در حمام كردن ، آنهايي مقدم بودند كه احتياج ضروري و واجب داشتند. در اكثر مواقع ، آب سرد بود و براي كساني كه حتما لازم بود ، آب به بدنشان برد ، مخصوصا در زمستانها ، سردي آب، دردسرهاي فراواني از جمله درد كمر، سرماخوردگي شدش، سينه پهلو و ... همراه داشت.
تعدادي ، براي اين درد ، راه علاجي را پيدا كرده بودند و با "المنت" يا زدن يك تكه سيم به پريز برق ، آب مختصري را گرم مي كردند ؛ البته دور از چشم عراقيها و كاملا پنهاني.
درا واخر اسارتمان ، حوضي در اردوگاه ساختند و در هر بيست و چهار ساعت ، يك تانكر آب در آن خالي مي كردند كه بچه ها از اين آب براي شستشوي خود و لباسهايشان استفاده مي كردند.