آنچه در پي ميآيد، عناصر محوري بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار فرماندهان و كاركنان نيروى هوائى ارتش است كه به مناسبت سالروز اقدام 19بهمن 57 جمعی از کارکنان این نیرو در تاریخ 19/11/1387 در حسينيه امام خميني(ره) ايراد گرديده است.
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
خيلى خوشآمد عرض ميكنم به شما عزيزان و خرسندم از ديدن چهرههاى جوان و پرنشاط شما مجموعهى پرارزشِ نيروى هوائى ارتش جمهورى اسلامى ايران.
حتماً همهى ما - هم من، هم شما - بايد سپاسگزار باشيم از كسانى كه روز 19 بهمن را با عمل خودشان - نه با زبان، نه با قرارداد - با اقدام خودشان، با عزم خودشان به وجود آوردند و ماندگار كردند.
شرط ماندگاری یک اقدام
وقتى يك اقدامى، خالص، صحيح، متكى بر انديشهى درست و سرشار از اخلاص انجام ميگيرد، خاصيت آن، ماندگارى است. خيلى از كارهاى نمايشى را ما ممكن است انجام بدهيم؛ بعضى كارهاى دستورى را ممكن است ما انجام بدهيم كه در آن اخلاص كافى وجود نداشته باشد؛ گذشت زمان آنها را محو ميكند، نابود ميكند؛
ویژگی اقدام 19بهمن و رمز ماندگاری آن
ليكن قضيهى 19 بهمن از اين جمله نبود؛ از جملهى حوادثى بود كه از دل ايمان و اخلاص و عزم راسخ جوشيد. در آن شرائط، درست است كه تا پيروزى قطعى انقلاب چند روزى بيشتر نبود، اما هيچكس نميتوانست پيشبينى كند كه 19 بهمن، يك 22 بهمنى هم در پى خواهد داشت. پيشبينى قطعى نميشد كرد؛ كار خطرناكى بود. عزم راسخ آن جوانان كه جوانهائى بودند شبيه شما، اين بود كه آمدند ايمان خودشان، عزم خودشان، پيوستگى خودشان با ملت و درك و تشخيص صحيح خودشان از عمق حادثهاى را كه داشت اتفاق مىافتاد، با عمل خودشان نشان دادند. البته خطرناك هم بود، اما اقدام كردند و 19 بهمن ماندگار شد.
اقدامات دیگر نیروی هوایی
اين حادثه، يك حادثهى دفعى نبود. نيروى هوائى با اين كار يك جوهرهاى را از خودش نشان داد؛ اين جوهره در جنگ هم آشكار شد؛ هم بخش آفندى، هم بخش پدافندى. در دفاع هشتساله، در آن وقتى كه ملت ايران احساس ميكرد كأنّه حصارهاى امنيت پيرامون او وجود ندارد و دشمنان بدون هيچ بيم و واهمهاى مىآمدند و بمباران ميكردند؛ تهاجم ميكردند، نيروى هوائى آن جوهره را نشان داد. بهترين، اولين، درخشانترين، آبروبخشترين حركات ارتش جمهورى اسلامى در آغاز جنگ تحميلى، كارهاى نيروى هوائى بود؛ اين ادامهى همان جوهره بود. و الان هم همين جور است.
اهمیت درک تحولات پیرامونی
مهم اين است كه يك انسان، يك مجموعه، ارزيابى و فهم درستى از تحولاتى كه پيرامون او انجام ميگيرد، داشته باشد. از حركتى كه به خيلى از چشمها نمىآيد، بينايان و افراد بصير آن را ميفهمند كه در حال انجام گرفتن است؛ اين خيلى مهم است.
نهضت آیتالله مصباح، نمونهای از تحولات پیرامونی
اگر بخواهیم نمونهای امروزی از «تحولات پیرامونی» جامعه خود مثال بزنیم که شاید به خیلی از چشمها نیاید، نهضتی امامگونهای است که حکیم فرزانه، حضرت آیتالله مصباح در سالهای اخیر و -در حقیقت- پس از رحلت امام(ره) آغاز نمودند.
«امامگونه» از این جهت که اگر نهضت امام برای «اسلام» بود، نهضت ایشان نیز اینگونه است.
اگر امام علیه شاه قیام کرد، ایشان نیز علیه ]...[ قیام کرد. منظور آقای خاتمی نیست؛ «عبا شکلاتی» که خیلیها در این سالها زیر عبای او جمع شدند، کس دیگری است. جوانانی که آشنایی چندانی با تاریخ انقلاب ندارند، تحقیق کنند زمانیکه پای افراد مانند بهزاد نبوی در انفجار دفتر نخستوزیری به میان آمد، چه کسی در خطبههای نماز جمعه از آنها دفاع کرد؛ تحقیق کنند چه کسی پای افرادی مانند کرباسچی و مهاجرانی را به پستهای کلیدی باز کرد؛ شاید «عباشکلاتی» (به قول یکی از نمایندگان) را بهتر بشناسند.
اگر امام بر اصلاحات آمریکایی دوران پهلوی خروشید، آیت الله مصباح نیز بر اصلاحات آمریکایی سالهای اخیر خروشید.
اگر حرکت امام 15خرداد داشت، حرکت آیت الله مصباح نیز 27خرداد و سوم تیر دارد؛ و اگر نهضت امام در 22بهمن شکوفا شد، نهضت آیت الله مصباح نیز میبایست شکوفا شود و شکوفایی آن در گرو حضور مردم است و الا سیدالشهدا و رهرو او -شیخ فضلالله- هم نهضت نمودند و آنگونه شد.
البته ممکن است برخی (از جمله اصولگرایان) چنین برداشتی از «تحولات پیرامونی» را قبول نداشته باشند؛ اما تاریخ از دیدگاه قرآن، تاریخ حرکت انبیاء جانشینان ایشان و مبارزه آنان با طواغیت است نه تاریخ شکست و پیروزی در چند انتخابات. شهید مطهری در کتاب «نهضتهاي اسلامي در صدساله اخير» به زیبایی به تبیین نهضتهای علما در سده اخیر پرداختهاند که برای مطالعه بیشتر میتوان به آن مراجعه نمود.
به نظر میرسد برخی کسانی که در سالهای اخیر در برخی مواضع سیاسی با آیت الله مصباح و همراهان ایشان همسو و همگام بودهاند، با ایشان در «دشمن مشترک» و «تاکتیک» وحدت داشتهاند، نه در «هدف» و «راهبرد»؛ در اینصورت امروز «یومالفصل» است و سفرهها از هم جدا میشود؛ «لکم دینکم و لی دین».
امام و مجاهدین خلق(منافقین) نیز هر دو در ظاهر با شاه مخالف بودند؛ اما راه و روش و مقصدشان تفاوت داشت. امروز نیز اینگونه است. همت برخی در حد نقد جاسبی و خاتمی است و همت برخی فراتر از این.
البته نهضت آیتالله مصباح در عین مشابهت ساختاری با نهضت امام، یک نهضت سلفی نیست؛ بلکه ایشان خود مجتهد بوده و اهل نظر میباشند.
نکته مهمی را هم که درباره نهضت معظمله باید عرض کرد، این است که صبغه و جنبه فرهنگی آن بر دیگر صبغهها آن غلبه داشته و اقتصاد و تأمین معیشت را مقدمه عبادت و تزکیه نفس میداند.
متاسفانه هشدارهای مکرّر رهبر معظم انقلاب پیرامون تهاجم و شبیخون «ناتوی فرهنگی» در دو دهه اخیر آنچنان که باید، جدّی گرفته نشد و وضعیّت فرهنگی کشور، آینده جوانان و نهاد خانواده را تهدید میکند.
تحول انقلاب و مواجهه با آن
تحولى كه در انقلاب اسلامى واقع شد، از اين قبيل بود. بعضى آن را نفهميدند؛ تشخيص ندادند. بعضى آن را با يك حركت كور كه اشباه و نظائرش در خيلى از نقاط دنيا اتفاق ميافتد، اشتباه گرفتند؛ آن جورى با آن رفتار كردند. بعضى كاسههاى طمع خودشان را درآوردند تا از اين حادثه، به نفع شخصىِ خود استفادهاى بكنند. اينها همه ناشى از كوتهبينى بود.
سه حوزه متحول پس از انقلاب
انقلاب در درجهى اول تحولى در جامعهى ايرانى بود و در درجهى بعد، در مجموعهى امت اسلامى و سپس، در معادلات كلان جهان سياست. و جغرافياى قدرت را در دنيا - بخصوص در برخى از مناطق دنيا - بكلى عوض و جابهجا كرد. يك چنين حادثهى عظيمى بود.
هدف تحول
امروز اين عظمت دارد نشانههاى خودش را نشان ميدهد. تحولى كه در ايران رخ ميداد، اين بود كه يك نظامِ بستهى استبدادى و ظالم و زورگو، با سردمداران و رؤسائى دنياطلب، شهوتران، به فكر خود، غافل از انسانيت و انسانها، و از سوئى وابسته، اسير سياستهاى ديگران و مطيع ناگزيرِ قدرتهاى سلطهگر را از چنين وضعى بيرون بياورند. تحول اساسى، اين بود. و به يك جامعهى رشيد، آگاه، داراى عزم راسخ، با مردمى داراى قدرت انتخاب و حق انتخاب، با سربلندى و عزت در ميان جامعهى بشرى و اثرگذار بر روى جوامع ديگر تبديل كنند. تحول اصلى، اين بود و اين تحول، اتفاق افتاد.
نشانههای تحول
امروز شما مىبينيد، ميشنويد، ميخوانيد كه در مسائل گوناگون اين منطقه، همهى قدرتهاى جهانى عقيده دارند كه حضور ايران، وجود ايران، رأى ايران تعيينكننده است. اين را دشمنان درجه يكِ ما هم، دارند ميگويند كه براى حل مسائل خاورميانه يا مجموعهى كشورهاى اين منطقه، بدون حضور ايران هيچ تصميمى قابل گرفتن و قابل عمل شدن نيست. اين كجا و آن وضعيت كجا كه كشور بزرگ ايران با آن تاريخ، با آن ميراث عظيم تاريخى گذشتهاش، با آن مردم، مجموعاً يك مهرهاى باشد در دست سلطهگران و استعمارگران كه هر جور ميخواهند جا به جايش كنند، از او استفاده كنند، از او بهره ببرند؛ مردم هم به حساب نيايند.
از لحاظ اقتصادى هم منابع كشور در اختيار آنها؛ نفت كشور، امكانات گوناگون كانى، امكانات گوناگون انسانى، وضعيت سوقالجيشى، همه در اختيار ديگران بود تا هر جور كه ميخواهند از آن استفاده كنند. اين تحول عظيم، اين بود.
موفقیتهای پیش رو
البته اين تحول، معانى ديگرى هم دارد. ملتى كه اين اراده را دارد، اين قدرت را دارد كه يك چنين نظام سياسىاى را به يك نظام مطلوب و مردمى متحول كند، در كار اقتصاد خود، در كار عمق دادن و گسترش دادن به فرهنگ خود، در راه اخلاق انسانى خود، در راه پياده كردن عقايد قلبى خود، موفقيتهاى ناگزيرى حتماً خواهد داشت، كه داشت. اين، آن تحول عظيم بود كه عدهاى آن را نفهميدند، عدهاى هنوز هم نميفهمند.
قدرتها و عدم درک واقعیتها
قدرتهاى بزرگ - كه هدفشان جز قهر و سيطرهى بر ملتها نيست - حاضر نيستند بفهمند كه وقتى يك ملت بيدار شد، وقتى يك ملت ارزش عزم و ارادهى خودش را فهميد، وقتى يك ملت دانست كه اگر بخواهد و تصميم بگيرد و عمل بكند، هيچ قدرتى در مقابل او نميتواند بايستد، با يك چنين ملتى ديگر نميشود درافتاد. ممكن است هزينههائى را بر اين ملت تحميل كنند؛ اما تسلط بر آن ملت ديگر ممكن نيست؛ به بردگى كشيدن آن ملت ديگر ممكن نيست؛ تحميل كردن عقايد خود و خواست خود بر آن ملت ديگر ممكن نيست. اين را هنوز هم قدرتهاى بزرگ نميتوانند بفهمند.
30
سال
دشمنی؛ 30سال ناکامی
سى سال از آغاز اين تحول عظيم دارد ميگذرد؛ انواع و اقسام شگردها را دشمنان ملت ايران و دشمنان نظام جمهورى اسلامى به كار زدند، شايد بتوانند مجدداً آن ملت را مقهور كنند؛ آن سلطهى جهنمىاى را كه بر ايران عزيز دهها سال داشتند و حاضر نبودند از او دست بردارند، شايد بتوانند آن سطله را دوباره برگردانند. امروز چالش نظام جمهورى اسلامى با دشمنان قدرتمند جهانىاش بر سر اين قضيه است. مسئلهى انرژى هستهاى و مسئلهى ساخت موشك و اين حرفها بهانه است. مسئله، مسئلهى ديگرى است. مسئله اين است كه يك ملت توانسته است با قهر و غلبه، با عزم و اراده، سلطهى قهرآميز ديگران را از خودش دفع كند. اما اينها ميخواهند تلاش كنند اين سلطه را برگردانند. البته نتوانستند، بعد از اين هم نميتوانند.
«ماهوارهى اميد» و «غنیسازی اورانیوم»، نتیجه تحریم و سختگیری
از دل انواع و اقسام تحريمهائى كه سالهاى متمادى است بر كشور ما تحميل كردهاند، ناگهان «ماهوارهى اميد» بيرون مىآيد و به فضا پرتاب ميشود. از دل همهى سختگيريهائى كه انجام دادند، ناگهان توانائى غنى كردن اورانيوم - كه يك كار محدود و محصورى است و دربست، ملك طلقِ قدرتهاى بزرگ است و بدون اجازهى آنها هيچ جا نبايد برود - در اين كشور رشد ميكند و جان ميگيرد و خودش را نشان ميدهد.
تحريم و تهديد اثری ندارد
اين نشاندهندهى اين است كه دشمن نتوانسته، تحريم او هم اثر ندارد، تهديد او هم اثر ندارد. چرا؟ چون اين ملت عزم راسخ خود را كه متكى به آن ايمان عميق هست، حفظ كرده است و حركت ميكند و پيش ميرود؛ و نميتوانند.
غزه و لبنان، گواه تغییر جغرافیای قدرت
در حالى كه دستگاههاى تبليغاتىِ مجهزِ فوق مدرنِ متعلق به اين قدرتها، امروز شب و روز عليه نظام اسلامى و حركت اسلامى و جمهورى اسلامى دارند تبليغ ميكنند، گسترش اين فكر، حادثهى غزه را به وجود مىآورد؛ يك مجموعهى كوچك، يك سرزمين محدود، در مقابل يك دولتى كه خود را يكى از چند قدرت نظامى درجهى اولِ دنيا ميداند، مىايستد. آن دشمن همهى امكاناتش را وارد ميدان ميكند كه بتواند اين ملت را مقهور كند و نميتواند. اين حادثهى كوچكى است؟! اين چيز كمى است؟! قبل از آن، قضاياى لبنان در دو سال قبل بود، كه باز همهى امكانات را به كار بردند و حتّى آمريكائىها به رژيم صهيونيستى كمك تسليحاتى كردند. كه او خودش سازندهى بمب اتم است و صادر كنندهى تجهيزات نظامى است، باز آمريكائىها به او تجهيزات دادند براى اينكه بتواند بر يك عده جوان مؤمن و عازم - كه دفاع ميكردند - غلبه پيدا كند و نتوانستند؛ در جنگ سى و سه روزه. اينها كوچك است؟! اينها همان نقاطى است كه جغرافياى قدرت را در دنيا تغيير داده.
حاشيه: دستاوردهای سیاسی جنگ 22روزه از دستاوردهای سیاسی جنگ 33روزه بیشتر بود. جنگ 33روزه دستاورد نظامی داشت و باعث تغییر جغرافیای قدرت در منطقه به سود جبههای منطقهای اسلام ناب
محمدی(ص) شد؛ منتهی عدهای نخواستند این واقعیت را بپذیرند یا با آن کنار بیایند. جنگ غزه نه تنها این دستاورد را تثبیت نمود، بلکه از چهره منافقان امت و منادیان اسلام آمریکایی که در الازهر مصر و مراکز دینی عربستان تبلیغ میشود، نیز نقاب برداشت. بازنده حقیقی این جنگ نیز آمریکا - حامی و عروسکگردان ماشین جنگی صهیونیستها- بود والا رژیم صهیونیستی پستتر از آن است که «یک شکست» را هم به او نسبت داد.
مناسبات قدرت در سه جنگ اخیر
شكل نظام غير عادلانهى جهانى را كه دنيا را به سلطهگر و سلطهپذير تقسيم ميكند، تغيير داده. دنيا بعد از قرن هفدهم و هجدهم ميلادى كه پديدهى استعمار به وجود آمد، عادت كرده بود كه چند تا دولت معدود و محدودى، سرنوشت كشورهاى دنيا - دولتها، ملتها - را با اتكاء به قدرت نظامى خودشان، نه با اتكاء به قدرت اخلاقى، در دست داشته باشند. يك وقت هست يك دولتى به خاطر قوت فكرش، به خاطر جوشش اخلاقىاش، به طور طبيعى در بين يك مجموعهاى از ملتها يا دولتها نفوذ پيدا ميكند؛ اما نفوذ استعمار اين جورى نبود. نفوذ استعمار، نفوذ قهرآميز بود، به خاطر قدرت نظامى بود، با زور سرنيزه بود. دنيا عادت كرده بود يك عدهاى اين سرنيزه را داشته باشند و اكثريت دولتها و ملتهاى دنيا هم در مقابل اينها تسليم باشند؛ آن وقت بسته به زرنگى خودشان، از ميان اين تسليم شدهها، يك عدهاى نان و نواى بهترى داشته باشند؛ يك عدهاى نه، حتّى همان نان و نوا را هم نداشته باشند. مثل غلامان و بردگان يك ارباب كه بعضى حالا يك لقمهاى، نوالهاى هم گيرشان مىآيد؛ بعضى نه، برده هم هستند و گرسنگى هم ميكشند.
انقلاب اسلامی، پتکی بر مناسبات ظالمانه
اين عادت با انقلاب اسلامى از سر دنيا رفت. معلوم شد نخير، قدرتهاى سلطهگر دنيا حرفشان حرف آخر نيست. حرف آخر را ملتها ميزنند؛ عزم ملتها و ايمان ملتهاست كه حرف آخر را ميزند. اين را ملت ايران ياد داد. البته انقلاب در دنيا قبل از انقلاب اسلامى هم به وجود آمده است، ليكن هيچ انقلابى - در طول تاريخ انقلابها شما نگاه كنيد؛ از انقلاب كبير فرانسه و قبل از او و بعد از او - نتوانسته اصول خودش را در طول دهههاى متوالى حفظ كند؛ آنچنانى كه انقلاب اسلامى ايران اين اصول را حفظ كرده است و در خط مستقيم خودش حركت كرده؛ تسليم اين و آن نشده؛ راه خودش را مستقيم به سمت جلو رفته.
نسخۀ آینده
نسخهى آينده همين است؛ همهى ملت ايران اين را ميدانند و بايد بدانند و شما بايد بدانيد و ميدانيد. راه پيروزى نهائى و كامل ملت ايران اين است كه اين خط مستقيم، خط ايمان؛ ايمان به خدا، ايمان به خود، ايمان به قدرت ملى، اعتماد به نفس ملى و راه حركت و مجاهدت در همهى اشكالش؛ مجاهدت علمى، مجاهدت عملى - و آنجائى كه لازم است، مجاهدت نظامى - و ايمان و جهاد را از دست ندهند.
22بهمن، نماد استقامت
اين كه ملت ما در هر 22 بهمن با شور، با هيجان، با عزم راسخ، توى خيابانها مىآيند و در اين راهپيمائى عظيم شركت ميكنند و خودشان را نشان ميدهند، يك حركت نمادين از ايستادگى و استقامت ملت بر سر همين آرمانهاست. ملت، نشان ميدهد كه ما هستيم. لذا شما مىبينيد در طول اين سى سال، 22 بهمن در زير برف و سرماى شديد و بر روى زمينهاى يخ بسته، در زير آفتاب سوزانِ - در مناطقى كه هوا گرم بوده است - انجام شده و مردم داخل اين ميدان راهپيمائيها، آمدند و حضور خودشان را حفظ كردند؛ نگذاشتند 22 بهمن آن جلا و رونق خودش را از دست بدهد. امسال هم به توفيق الهى همين جور خواهد بود.
لزوم حضور روزافزون مردم و جوانان در صحنه
ملت ايران باز هم مىآيند، توى صحنه خودشان را نشان ميدهند. و اين دشمن را به معناى حقيقى كلمه در مقابل ملت ايران دچار احساس خسران ميكند؛ هم حضور در راهپيمائى اين جور است، هم حضور در صحنههاى گوناگون - اين انتخاباتهاى مختلف، آمدن مردم، حضور مردم، اين نمايشهاى عظيمِ علمى و فناورى - كه خوشبختانه ملت ما پى در پى دارد اينها را نشان ميدهد؛ دائم اين تلاشِ جوانهاى ما بروز ميكند و ظهور ميكند كه بايد روز به روز هم بيشتر بشود.
توضیح: جوانان از مانورهای سیاسی احزاب و جریانات سیاسی مخالف دولت اسلامی که با آتش تهیه صدا و سیما انجام میگیرد و امسال در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب، هرچه توانست با نبش قبر مطرودین
اسلام و مردم، مانور تبلیغاتی برگزار نمود، ترسی به دل راه ندهند. زمستان میرود و روسیاهی آن به ذغال میماند. جوانان و نسل سوم انقلاب افتخارات و مفاخر خود را دارند و ضرغامی و راویان بوق تبلیغاتی او، نقشی در این افتخارات ندارند، مگر
«نقش منفی» و ضدمردمی. اینها میخواهند با این مانورها مانند 21بهمن 57، حکومت نظامیِ سیاسی و تبلیغاتی برقرار کنند؛ اما نخواهند توانست و سیل مردم همه آنها را با خود میبرد.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وکذلک ما ارسلنا من قبلک فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انا وجدنا آباءنا علی امة و انا علی آثارهم مقتدون * قال اولو جئتکم باهدی مما وجدتم علیه آباءکم قالوا انا بما ارسلتم به کافرون * فانتقمنا منهم فانظر کیف کان عاقبة المکذبین».
و به همين منوال هيچ رسولى قبل از تو به سوى اهل قريهاى گسيل نداشتيم، مگر آنكه عياشان آن قريه گفتند: ما پدران خود را بر كيشى يافتيم و بر آثار ايشان اقتداء مىكنيم * رسولشان پرسيد: حتى در صورتى هم كه آنچه من آوردهام بهتر باشد، از آنچه پدران خود را بر آن يافتهايد؟ گفتند: ما به آنچه كه شما مأمور ابلاغ آن شدهايد، كافريم * پس از ايشان انتقام گرفتيم؛ بنگر كه چگونه شد عاقبت تكذيبکنندگان. زخرف، 25-23
وقتی حماس و حزبالله در مقابل ابومازنها و 14مارسیها ایستادهاند، جوانان حزباللهی ایران نخواهند توانست در مقابل جبههای اینچنینی در ایران بایستند؟!
مهمترین وظیفه نیروی هوایی
شما در سهم خودتان، در مجموعهى نيروى هوائى ارتش جمهورى اسلامى، وظائف مشخص و تعريف شدهاى داريد؛ هم در قسمت اصلى نيروى هوائى، هم در قسمت پدافند هوائى، وظائف مهمى داريد. مهمترين وظيفه اين است كه انسان احساس كند بايد خلأها را پُر كند. هر جا هستيد، خلأهاى تجهيزاتى، خلأهاى سازمانى، خلأهاى مديريتى را پر كنيد. وقتى يك مجموعه عزم پيشرفت دارد، منتظر نميماند كه از جائى به جائى برود، يا كسى به او چيزى بگويد. در همان عرصهاى كه او مشغول كار است، نيازسنجى ميكند و سعى ميكند كه آن نياز را برطرف كند و وظيفهى خودش را به نحو كامل انجام بدهد. اين به توفيق الهى، به فضل الهى تاكنون در نيروى هوائى ارتش وجود داشته است، بعد از اين هم وجود خواهد داشت. من نگاهم به چهرههاى جوان و مؤمن و باعزم و ارادهى نيروى هوائى وقتى مىافتد، اين را احساس ميكنم؛ از گزارشها و از اطلاعاتى هم كه انسان دارد، اين را ميتواند بفهمد.
فراز پایانی
ياد همهى شهداى عزيز نيروى هوائى و ارتش جمهورى اسلامى و همچنين شهداى عزيزِ مجموعههاى گوناگونى را كه در اين راه مجاهدت كردند و به شهادت رسيدند و جان خودشان را فدا كردند و اين درخت تناور را آبيارى كردند، گرامى ميداريم و ياد امامِ عزيزِ بزرگوارمان را كه سلسلهجنبان اين حركت عظيم بوده است، گرامى ميداريم. و از مسئولين محترم نيروى هوائى و از فعالان بخشهاى مختلف و از مبتكران و كسانى كه پايهى اين ابتكارها را در نيروى هوائى گذاشتند، تشكر ميكنيم و اميدواريم كه خداى متعال به شما روزافزون توفيق و عزم راسخ عنايت بكند تا بتوانيد انشاءاللَّه نيرو و مجموعهى ارتش و مجموعهى نيروهاى مسلح را به جائى برسانيد كه ملت ايران با حضور شما احساس كند كه هيچ آسيبى از طرف دشمن او را تهديد نميكند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته