0

نماز در اسارت

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:نماز در اسارت
جمعه 8 بهمن 1389  11:08 AM

شكوه آخرين نماز

روز آخر اسارتمان بود. هيأت صليب سرخ آمده بود تا به ما كارت آزادي بدهد. فرصت خوبي بود. عراقي‌ها تا آن روز هميشه در كمين بودند و ما را سر نماز به دام مي‌انداختند. بعد هم شكنجه بود و محدوديت.
آن روز تصميم گرفتيم در حضور صليبي‌ها و عراقي‌هايي كه تعدادشان هم زياد بود، نماز جماعت باشكوهي در حياط برگزار كنيم. بايد ثابت مي‌كرديم كه ما پيروان امام حسينيم. همين كه وقت نماز شد، يك نفر اذان گفت و بيش از هزار آزاده در محوطه‌ي اردوگاه تكريت به نماز ايستادند.
صف‌هاي طولاني نماز و شكوه جمعيت آرامشي كه بر نمازگزاران حاكم بود و افسران بعثي را به وحشت انداخت. اين آخرين پرده‌ي نمايش اسارت ما بود. ما با آرامش آن‌جا را ترك كرديم؛ در حالي كه عراقي‌ها هم‌چنان ناآرام ماندند.
   

راوي:محسن مهدوي

منبع:كتاب قصه ي نماز آزادگان   -  صفحه: 52

 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها