پاسخ به:نماز در اسارت
جمعه 8 بهمن 1389 11:05 AM
سجده هاي ماندگار
به دليل شرايط سخت اسارت، حاج آقا ابوترابي اجازه نميدادند تا كسي در نماز به او اقتدا كند؛ زيرا اگر عراقيها مشاهده ميكردند، كسي كه اقتدا كرده بود را به زندان ميانداختند و اين موضوع حاج آقا را رنج ميداد. او ميگفت: « اگر منحصر به اين باشد كه فقط من كتك بخورم، اشكالي ندارد؛ اما اينها مأموم را بيشتر اذيت ميكنند. »
البته نماز حاج آقا خيلي طول ميكشيد؛ آنقدر كه بيشتر افراد توانايي ادامهي نماز با او را نداشتند. " صارم " اسير عمليات خيبر، با آن قد بلند و هيكل درشت خود يكباره سر جاي من سبز شد. رنگ رخسارش سرخ شده بود و در عين حال ميخنديد و ميگفت: « بابا! كمرم خرد شد؛ اين چه سجدهاي بود»! گفتم: « چه شده»؟
گفت: « چون جايم كنار حاج آقاست، نماز مغرب را به او اقتدا كردم. در سجدهي اول نوزده مرتبه سبحان ربي الاعلي و بحمده را كه گفت، من بريدم و سر از سجده برداشتم و نماز را فرادا به پايان رساندم. هنوز حاج آقا در سجدهي اول است.»
راوي:عبدالمجيد رحمانيان
منبع:كتاب قصه ي نماز آزادگان - صفحه: 211