0

نماز در اسارت

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:نماز در اسارت
جمعه 8 بهمن 1389  10:52 AM

استواري جماعت

 

در اسارتگاه موصل بوديم؛ اردوگاه شماره‌ي 2. صد و بيست و پنج نفر در يك آسايشگاه زندگي مي‌كرديم؛ پتوها سه لا و چسبيده به هم. بعثي‌ها به اقامه‌ي نماز جماعت خيلي حساس بودند. وقت نماز، هر كس در جاي خود نماز مي‌خواند و به نظر مي‌رسيد كه نماز جماعت برپاست.
احمد سوزني، نگهبان عراقي دنبال بهانه بود. او از پشت پنجره ارشد آسايشگاه را صدا زد. ارشد به طرف پنجره رفت. بحث و جدل احمد سوزني با او ربع ساعت طول كشيد. از حركات دست و نشان دادن جاي بچه‌ها پيدا بود كه بحث بر سر نماز جماعت است؛ او فكر مي‌كرد كه بچه‌ها دارند نماز جماعت مي‌خوانند.
پس از رفتن احمد سوزني، مسئول آسايشگاه گفت: « برادران! اگر امكان دارد همه در يك زمان هماهنگ نماز نخوانند تا اين‌ها تصور نكنند نماز جماعت مي‌خوانيم. دشمن دنبال بهانه مي‌گردد. »
از آن روز به فكر افتاديم كه صف‌هاي نماز جماعت را به صورت ستوني تغيير دهيم و با تغيير دادن جاي پتوها وضع ظاهري آسايشگاه را به گونه‌اي جلوه دهيم كه عراقي‌ها متوجه نشوند و به ثواب نماز جماعت هم نايل شده باشيم.
   

راوي:علي رضا لطفي

منبع:كتاب قصه ي نماز آزادگان   -  صفحه: 196

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها