زبان ژاپنی
افشین از ژاپن می آید. از او می پرسند: «مشکل زبان که نداشتی؟»
افشین: «من نه، ولی ژاپنی ها چرا!»
کرم ورزشکار
یک کرم به باشگاه بدنسازی می رود و می گوید: «می خواهم مار شوم!»
سرگرمی
حامد: «خواهر داری؟»
آرش: «نه»
حامد: «برادر داری؟»
آرش: «نه»
حامد: «پس توی خونه با کی دعوا می کنی تا حوصله ات سر نره؟»
پچ پچ
پیمان به کتابخانه می رود. داد می زند:«یک ساندویچ با سس اضافه.»
مسئول کتابخانه می گوید: «آقای محترم!این جا کتابخانه است.»
پیمان نزدیک تر می رود و آرام در گوش مسئول کتابخانه می گوید: «ببخشید یک ساندویچ با سس اضافه.»
موی سفید
پدر: «پسرم هر وقت مرا عصبانی می کنی. یکی از موهای سرم سفید می شود.»
پسر: «حالا فهمیدم چرا همه ی موهای پدربزرگ سفید است.»
مهمان باش
گدا: «آقا. هزار تومان کمک کن تا من ناهار بخورم.»
مرد: «خودم هنوز ناهار نخورده ام.»
گدا: «پس دو هزار تومان کمک کن. ناهار مهمان من باش.»
مسابقه ی خرو گورخر
یک گورخر با یک خر مسابقه می دهد. گورخر برنده می شود. خر به او می گوید: «قبول نیست. تو لباس ورزشی داشتی.»
پرگار بیمار
یک پرگار ضربه مغزی می شود، مستطیل می کشد!
منبع:سروش کودکان