0

آزادگان و امام خميني (ره)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:آزادگان و امام خميني (ره)
پنج شنبه 7 بهمن 1389  9:09 PM

سيدمحمود هاشمي
 

سيدمحمود

نام :

هاشمي

نام خانوادگي :

 1349

تاریخ تولد :

خارج حوزه

تحصيلات:


 

امداد غيبي

امداد غيبي

من بر اثر تركشي كه به كمرم اصابت كرده بود،‌ درد زيادي داشتم؛ به حدي كه با دهان باز روي زمين افتادم و كلوخي كه روي زمين بود، داخل دهانم رفت. شدت درد من آن‌قدر زياد بود كه آن كلوخ را جويدم. من در همين حال اسير شدم. وقتي مرا پيش افسر عراقي بردند، او عكسي از امام آورد و به من گفت: اهانت كن! من به او گفتم: دهنم خشك شده و پر از خاك است. گفت: پس پايت را روي عكس بگذار. گفتم: پايم درد مي‌كند و نمي‌توانم آن را تكان بدهم.
او عصباني شد و با انگشت دستش صورت امام را از پشت عكس سوراخ كرد و سيلي محكمي به صورتم زد. در آن لحظه در اين فكر بودم كه از نظر عقلي و شرعي اشكالي ندارد من به امام توهين كنم، چون مسأله دليل موجهي دارد؛ ولي از لحاظ روحي و قلبي اصلاً به خودم اجازه‌ي اين كار را نمي‌دادم. بعد او تصميم گرفت مرا بكشد. دور تا دور من پر از نيروهاي عراقي بود. او هم كُلت كمري‌اش را درآورد و به طرف من نشانه گرفت. در آن لحظه يكي از افسران مافوق، او را احضار كرد و او هم مجبور شد برود.
من احساس كردم امداد غيبي به كمك من آمد و اين شعر مصداق پيدا كرد: "عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد ". من در آن لحظه خدا را شكر كردم.

منبع: كتاب رمزمقاومت جلد1 -  صفحه: 272

 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها