پاسخ به:آزادگان و امام خميني (ره)
پنج شنبه 7 بهمن 1389 8:44 PM
صفر عبدالملكي
|
|
کرامتي از امام |
وقتي به اسارت دشمن در آمدم، آنها دستهايم را بستند و از قسمتهاي مختلف که رد ميشدم مرا بازجويي ميکردند. در سه مرحله بازجويي، عکس امام که در جيب من بود کشف نشد. بعد، مرا با دستهاي بسته در گوشهاي انداختند. بعد از سعي و تلاش بسيار، دستهايم را باز کردم. ميخواستم بدانم واقعاً عکس امام در جيب من هست يا نه؟ وقتي دست در جيبم کردم، با کمال ناباوري عکس را بيرون آوردم و آن را بوسيدم و بعد مخفي کردم.
منبع: كتاب رمزمقاومت جلد3 - صفحه: 181