0

آزادگان و امام خميني (ره)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:آزادگان و امام خميني (ره)
پنج شنبه 7 بهمن 1389  8:42 PM

علي شهيداول
 

علي

نام :

شهيداول

نام خانوادگي :

 1345

تاریخ تولد :

فوق ليسانس مديريت دولتي

تحصيلات:


 

ساكت مي‌ ماندم

ساكت مي‌ ماندم

يكي از سربازان عراقي به نام رحيم، كه فارسي هم بلد بود، خيلي آدم بي‌انصافي بود. او خيلي بچه‌ها را اذيت مي‌كرد و به امام و به بچه‌ها فحش‌هاي فارسي هم مي‌داد. يك‌بار يكي از دوستان كه نامش خاطرم نيست با تيغ كهنه‌اي كه داشت، به رحيم حمله كرد و او را از ناحيه‌ي گردن به شدت مجروح كرد. عراقي‌ها او را گرفتند و شكنجه‌هاي بسيار سختي كردند. آن‌ها بقيه‌ي اسرا را هم زدند و تا پانزده روز، روزي دو سه نوبت به آسايشگاه مي‌آمدند و بچه‌ها را مي‌زدند.
در يكي از اين روزها آن‌ها يكي از افراد كم سنّ و سال ما را گرفتند و از او خواستند به امام ناسزا بگويد؛ اما او مقاومت كرد و چيزي نگفت. آن‌ها او را بلند كردند و در هوا رها كردند و روي زمين كوبيدند و بعد با كابل به جانش افتادند و چندين بار اين برنامه را پياده كردند، اما او هيچ حرفي نزد. بعد كه از شكنجه‌ي او خسته شدند و رفتند، به او گفتيم: چرا چيزي نگفتي تا آن‌ها تو را رها كنند و خلاص شوي؟ حداقل يك كلمه‌ي مشابه مي‌گفتي! او گفت: نمي‌توانستم؛ دل نمي‌آمد به امام حرفي بزنم. اگر مي‌خواستند مرا بكشند، هم ساكت مي‌ماندم و اهانت نمي‌كردم.

منبع: كتاب رمزمقاومت جلد2 -  صفحه: 166

 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها