پاسخ به:آزادگان و امام خميني (ره)
پنج شنبه 7 بهمن 1389 8:39 PM
احمد رفيعيان
|
|
مجروح ايراني | آدمهاي عجيب | جنايات بيمارستاني | |||
در بيمارستان بصره كه بوديم، يكي از بچههاي مجروح ايراني كه اهل نيشابور بود، حال خوبي نداشت. افسر عراقي بالاي سر او آمد و از او خواست به امام توهين كند. آن برادر به زبانهاي مختلف فارسي و تركي و انگليسي ميخواست به آن افسر بفهماند كه متوجه حرف شما نميشوم.
آن افسر او را ميزد و از او ميخواست به امام فحش بدهد؛ ولي او ميگفت: من عربي نميفهمم و نميدانم چه ميگوييد. بعثيها حسابي او را زدند و با آن حال وخيمي كه داشت، شكنجه كردند. تا اين كه بر اثر همان فشارها، اختلالات عصبي پيدا كرد و تعادل روحي خود را از دست داد و كارهاي عجيب و غريبي ميكرد؛ طوريكه دل همهي ما به حال او ميسوخت.
او كه تا چند روز پيش سالم بود، بر اثر شكنجههاي بعثيها ديوانه شده بود. خلاصه او را براي عمل جراحي بردند؛ اما زير عمل دوام نياورد و بعثيها يك تير خلاص به او زدند و شهيدش كردند.
منبع: كتاب رمزمقاومت جلد2 - صفحه: 104