0

آزادگان و امام خميني (ره)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:آزادگان و امام خميني (ره)
پنج شنبه 7 بهمن 1389  8:35 PM

حسين حجتي زاده
 

حسين

نام :

حجتي زاده

نام خانوادگي :

 1347

تاریخ تولد :

ليسانس زبان انگليسي

تحصيلات:

 
عنايت امام خميني

عنايت امام

در اسارت، استخوان ساق پاي من كه بر اثر تركش شكسته بود، هميشه عفوني بود و چرك مي‌كرد. به علاوه تركشي كه داخل پايم مانده بود، در اثر پياده‌روي‌هاي زياد باعث عفونت بيشتر مي‌شد. عراقي‌ها بچه‌هايي را كه چنين مشكلاتي داشتند مي‌بردند و دست يا پاي آن‌ها را قطع مي‌كردند و مي‌آوردند. من در اين فكرها بودم كه خدا نكند مرا ببرند و اين جور كنند و هميشه دعا مي‌كردم كه پايم خوب شود.
يك شب خواب ديدم ديوار آسايشگاه خراب شد و پدربزرگم و حضرت امام تشريف آوردند داخل آسايشگاه. من گفتم: آقاجان، شما براي چه آمده‌ايد اين‌جا؟ امام گفتند: نترس، اين‌ها با ما كاري ندارند. بعد امام دست مباركشان را كشيدند روي پاي من. من به امام گفتم: آقاجان، اين‌ها قرار است فردا مرا ببرند و پايم را قطع كنند. فرمودند: نگران نباش، هيچ كاري با تو ندارند. بعد بلند شدند و رفتند و ديوار دوباره به هم آمد و سالم شد.
همان لحظه من از خواب بيدار شدم و ديدم همان اردوگاه است و همان پاي خراب من. فردا مرا صدا زدند و با يكي دو نفر ديگر بردند. البته من نمي‌توانستم راه بروم. لذا با برانكارد مرا بردند. با خودم گفتم: خوب، ديگر تمام شد. الآن مي‌برند و پايم را قطع مي‌كنند. در بيمارستان عده‌اي از بچه‌هاي ايراني پايم درآوردند و پايم را گچ گرفتند و در نتيجه بهبودي حاصل شد.

منبع: كتاب رمزمقاومت جلد1 -  صفحه: 161

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها