پاسخ به:آزادگان و امام خميني (ره)
پنج شنبه 7 بهمن 1389 8:33 PM
سيدجلال بيات
|
|
فداي جان امام | صلوات هاي پياپي |
يك روز بعثيها يكي از بچههاي قصرشيرين به نام حشمت را بردند و از او خواستند به امام توهين كند. ولي هر چه او را زدند، او مقاومت كرد و حرفي نزد تا بيهوش شد.
بعد كه به هوش آمد، باز هم از او خواستند توهين كند. اما او گفت: اگر مرا بكشيد و تمام بدنم را قطعهقطعه كنيد، قطعههاي بدن من همه فداي جان امام خميني ميشود.
منبع: كتاب رمزمقاومت جلد2 - صفحه: 45