0

آزادگان و امام خميني (ره)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:آزادگان و امام خميني (ره)
پنج شنبه 7 بهمن 1389  8:33 PM

حسن بهشتي پور
 

حسن

نام :

بهشتي پور

نام خانوادگي :

 1340

تاریخ تولد :

ليسانس اقتصاد بازرگاني

تحصيلات:


 

عشق و شجاعت دفاع از امام خوشا به حال شما
سيدکريم

عشق و شجاعت

زماني که ما را اسير کردند، خيلي تشنه بوديم و تمام فضاي دهانمان خشک شده بود، اما آن‌ها هيچ آبي به ما نمي‌دادند. وقتي ما را بازجويي مي‌کردند، در جيب يکي از بچه‌ها عکسي از حضرت امام پيدا کردند و براي همين او را کتک زدند. آن روز، رزمنده‌ي کم سن و سالي با ما بود به نام محسن که در اسارت محسن سياه صدايش مي‌کرديم، چون اهل بوشهر بود و چهره‌ي سبزه‌اي داشت. ايشان حدوداً شانزده سالش بود. افسر عراقي آن عکس حضرت امام را جلوي صورت او گرفت و گفت: اگر آب مي‌خواهي به اين عکس توهين کن! اين دوست ما نگاهي به صورت آن افسر خبيث کرد و به صورت خود او تف کرد. البته، چون هيچ آبي ننوشيده بود دهانش خشک شده بود و فقط حالت تف کردن داشت. به خاطر اين کار، او را خيلي کتک زدند، ولي خدا را شکر او را همان جا زدند و ديگر با او کاري نداشتند و دردسر زيادي برايش پيش نيامد. من هنوز وقتي خودم را در آن موقعيت قرار مي‌دهم، مي‌بينم واقعاً خيلي جرأت مي‌خواهد کسي چنين کاري بکند و هر کسي نمي‌تواند چنين واکنشي نشان بدهد. از گذشته گفته‌اند «شنيدن کي بود مانند ديدن» من چيزي مي‌گويم و شما مي‌شنويد، اما به جرأت مي‌توان قسم خورد که چنين صحنه‌هايي در دنيا نظير ندارد که نوجواني در آغاز اسارت اين‌گونه به رهبرش وفاداري نشان بدهد. واقعيت را هيچ‌گاه نمي‌توان به صورت کامل به همه نشان داد و اين مسأله به ميزان تطبيق ذهن افراد بر فضا و جو حاکم بر اسارت بستگي دارد، اما هر کس بتواند تصور درستي از آن موقعيت داشته باشد عظمت اين کار را بهتر درک مي‌کند.

منبع: كتاب رمزمقاومت جلد3 -  صفحه: 159

 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها