احکام غیبت
شنبه 16 آبان 1388 10:16 AM
غيبت آن است كه عيب پنهانى كسى را پشت سر او بگويند.(1)
اگر صفت ناروا در شخصى باشد يا كارى انجام داده باشد كه گناه است و ديگران از آن بىاطلاعاند و دوست ندارد كسى آن را براى ديگران بازگو كند، بازگو كردن آن پشت سر او براى ديگران غيبت است.(2)
غيبت هم براى گوينده و هم براى شنونده حرام است.(3)
سؤال: آيا انتقاد از مسئولين كشور و شهر، غيبت محسوب مىشود؟
جواب: چنانچه هدف كوچك كردن آنها باشد، حرام است.(4)
سؤال: آيا در مسائل سياسى و اجتماعى غيبت جايز است؟ ملاك و ميزان چيست؟
جواب: اگر عنوان غيبت داشته باشد، جايز نيست.(5)
سؤال: آيا غيبت كردن از يك نفر يا دو نفر نامشخص، حرام است؟
جواب: مانع ندارد.(6)
سؤال: اگر شخصى قدش كوتاه است و پشت سرش بگويند كه قدش كوتاه است، آيا غيبت محسوب مىشود؟
جواب: نسبت به صفات ظاهره كه همه از آن آگاهى دارند، اگر قصد هتك و تحقير نداشته باشد، اشكال ندارد.(7)
سؤال: آيا غيبت بچه نابالغ مميز يا غير مميز جايز است؟
جواب: در بچه مميز جايز نيست.(8)
سؤال: آيا شوهر مىتواند در مقابل ديگران عيوب زنش را بگويد و او را تحقير كند، اگر چه به شوخى باشد؟
جواب: غيبت كردن مؤمن و نيز تحقير مؤمن و كارى كه موجب اذيت او مىشود، جايز نيست.(9)
سؤال: آيا گفتگو درباره رسوم، آداب، گفتار، كردار، طرز لباس پوشيدن، شكل ظاهرى، ادا در آوردن روستاييها، شهريها و قبائل گوناگون ايران، غيبت محسوب مىشود؟
جواب: اگر به قصد عيب جويى و مسخره كردن نباشد، اشكال ندارد.
سؤال: آيا بررسى كارهاى مسئولى از مسئولان نظام جمهورى اسلامى در غياب او از نظر شرع مقدس، غيبت محسوب مىشود؟
جواب: بررسى مسائل اجتماعى و انتقادهاى سازنده و مثبت، غيبت محسوب نمىشود.(10)
سؤال: در بين بعضى از مردم مرسوم است كه وقتى مىخواهند نشانى شخصى را بدهند، مثلاً مىگويند: «همان كه قدش كوتاه است» يا «شكمش بزرگ است» و مانند اين تعبيرات، اگر آن فرد را بشناسيم و بدانيم كه با اين حرفها ناراحت مىشود، آيا غيبت محسوب مىشود؟
جواب: در صورتى كه اين صفات در عرف، جنبه مذمت داشته باشد، جايز نيست.(11)
سؤال: آيا غيبت كردن از مسئول اداره و يا كارمندى كه خلاف مرتكب شده، جايز است؟
جواب: اگر به قصد نهى از منكر باشد و اثر داشته باشد، لازم است.(12)
1. غيبت متجاهر به فسق (كسى كه علنى و آشكار گناه مىكند)، كه در مورد همان گناهش به اتفاق فقها جايز است و اما نسبت به گناهان ديگرش كه پنهان است، مورد اختلاف است.
2. موارد تظلّم شخص از كسى كه در حق او ظلم كرده، كه مىتواند ظلم او را بيان كند.
3. موارد مشورت، مانند كسى كه مىخواهد دخترش را به كسى بدهد، و با شخصى در مورد آن فرد مشورت مىكند كه آن شخص مىتواند عيب پسر را نقل كند.
4. در موارد خيرخواهى و نصيحت، مثل اينكه شخصى با كسى رفيق شود و انسان احتمال دهد كه اين رفاقت منجر به فساد آن شخص شود. در اين صورت، چون رفيق او آدم بدى است، مىتوان در مقام نصيحت و خيرخواهى، عيب او را ذكر نمود.
5. كسى كه مىخواهد به دين ضرر بزند.
6. كسى كه مىخواهد به خودش ضررى بزند كه لازم است او را حفظ نمود.
7. كسانى كه نوشتههاى مسموم، منحرف كننده و باطل دارند.(13)
پس از واقع شدن غيبت، توبه و پشيمانى از آن واجب است و احتياط مستحب آن است كه از غيبت شده، اگر فسادى بر آن مترتب نگردد، حلاليت بطلبد و يا براى او استغفار كند.(14)
بنابراين، اگر غيبت شونده از دنيا رفته، براى او بسيار استغفار كند و اگر زنده است و انسان بزرگوار و باگذشتى است و گفتن به او عداوت و دشمنى و فتنه ايجاد نمىكند، احتياط مستحب آن است كه از وى حلاليت بطلبد و اگر احتمال مىدهد كه مراجعه به او سبب عداوت و فتنه مىشود، به وى مراجعه نكند و در عوض براى او بسيار استغفار كند.
سؤال: اگر كسى غيبتى از شخصى كرده، همچنين تهمتى زده يا شنيده، در اين موارد بايد رضايت فرد غيبت شده و شخص تهمت زده شده را جلب كند يا خير؟
جواب: لازم نيست، ولى بايد توبه كند.(15)
سؤال: اگر فردى غيبت فرد ديگر را نموده، آيا بايد براى توبه كردن، از طرف مقابل طلب رضايت نمايد يا اينكه تنها استغفار كافى است؟ در صورت مانع بودن شرم و حيا، چه بايد كرد؟
جواب: استغفار كافى است.(16)
1. استفتائات مكارم، ج 1، ص 153، س 552ـ554.
2. استفتائات امام، ج 2، ص 618، س 9.
3. همان.
4. جامع المسائل فاضل، ج 1، ص 252، س 980.
5. همان، س 981.
6. استفتائات امام، ج 2، ص 619.
7. همان، س 11.
8. همان، س 14.
9. احكام روابط زن و شوهر، ص 57.
10. همان، س 557.
11. استفتائات جديد مكارم، ج 1، ص 154، س 556.
12. همان، س 555.
13. منهاج الصالحين، ج 1، م 39 تقليد؛ استفتائات جديد، ص 209.
14. منهاج الصالحين، ج 1، فى التقليد، م 29.
15. استفتائات امام، ج 2، ص 620، س 16؛ جامع المسائل فاضل، ج 1، ص 252.
16. استفتائات امام، ص 621، س 21؛ جامع المسائل فاضل، ج 1، ص 982.