پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
پنج شنبه 7 بهمن 1389 6:11 PM
مچ گيري عراقي آن روز صبح با صداي ناله و «يا الله» يكي از بچهها از خواب پريدم و با صحنه دردناكي مواجه شدم. نگهبان عراقي از لاي ميلههاي پنجره دست يكي از بچهها را محكم گرفته بود و با آجر به پشت دستهاي او ميكوبيد. وقتي علت را جويا شدم، فهميدم كه به دليل نبودن خاك در آسايشگاه، او دستهايش را از پنجره بيرون برده تا با گرد و خاك لبه بيروني پنجره تيمم كند، اما در همين لحظه نگهبان عراقي سر ميرسد و آن صحنه دردناك شكل ميگيرد. منبع: كتاب نمازدراسارت