پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
پنج شنبه 7 بهمن 1389 6:09 PM
ماست بندي عراقيها بعضي اوقات به ما ماست ميدادند، ولي ما براي اين كه بتوانيم ماست بيشتري داشته باشيم، تصميم گرفتيم از شيرهايي كه به ما ميدادند ماست درست كنيم، ولي نياز به وسايلي داشت؛ كارخانهي ماستبندي كه بعد اسمش را گذاشتيم «ماستبندي بهروز و محسن». منبع: كتاب فرهنگ آزادگان - صفحه: 183
شيري كه براي ما ميآوردند، بنا به توصيهي پزشك بود. به اين ترتيب كه بعد از ناراحتيهاي گوارشي كه براي «بوشهري» به وجود ميآمد، پزشك دستور داده بود كه به ما شير و ماست بدهند و اين در مورد همه چيز صادق بود، چيزي به ما نميدادند مگر اينكه ضرورت پزشكي يا عوامل ديگر ايجاب ميكرد.
به هر حال تصميم گرفتيم دستگاه ماستبندي را راه بيندازيم. چندين دفعه ماست درست كرديم، ولي باشكست مواجه شد. بالاخره توانستيم ماستي به مراتب بهتر از ماستي كه آنها براي ما ميآوردند، درست كنيم.
ماستي كه ما درست ميكرديم، به حدي مرغوب بود، كه بين مأموران و نگهبانان نيز مشتري داشت.