پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
پنج شنبه 7 بهمن 1389 6:07 PM
لاله هاي پژمرده نزديكيهاي صبح از تشنگي بيهوش شدم. وقتي به هوش آمدم، حس كردم زير بدنم خيس است. كف سوله، آب جاري شده بود؛ آبي گلآلود. منبع: كتاب شهداي غريب
بعضي از بچهها از شدت عطش همان آب را خوردند. من هم دهانم را روي زمين گذاشتم و كمي رفع تشنگي كردم.
هوا كه روشن شد، چشم انداختم به داخل سوله. عدهاي از زخميها شهيد شده بودند. بچهها اشك ميريختند و جنازهها را بيرون ميبردند.
بعثيها هم آنها را بار ماشين زدند و به نقطهي نامعلومي بردند....