0

خاطرات آزادگان از دوران اسارت

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
پنج شنبه 7 بهمن 1389  6:05 PM

كلاه

يك روز عراقي‌ها پي به برگزاري نماز جماعت ما بردند. آن هم درست در لحظه ارتكاب جرم! سرگرد عراقي سراغ امام جماعت را مي‌گرفت و ما چيزي نمي‌گفتيم. او كه اين سكوت را ديد، دستور داد در را باز كنند و بعد وارد آسايشگاه شد. كمي به صفوف بچه‌ها نگاه كرد و سپس به طرف صف دوم رفت و گوش يك نفر را گرفت و در حالي كه او را از صف بيرون مي‌كشيد، گفت: - پيدايش كردم. نگاهش كنيد! كلاه بر سر دارد. امام جماعت همين است. او را بردند و چند روزي در زندان انفرادي حبس كردند و با كتك و شكنجه پذيرايي شد! او را به خاطر كلاهي كه از جورابش درست كرده بود و به سر داشت، به عنوان امام جماعت گرفته بودند، زيرا چيزي از نماز جماعت نمي‌دانستند. پس از اين جريان، عراق‌ها دو روز هم آب را بر روي ما بستند.

 

منبع: كتاب نمازدراسارت   -  صفحه: 72  

 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها