پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
پنج شنبه 7 بهمن 1389 6:02 PM
قوانين خيبري ها در آن شرايط سخت، برادران عزيزي كه در عمليات خيبر اسير شده بودند موفق شدند دو شورا براي اداره اردوگاه تشكيل بدهند و نظام بخش رزمندگان اسير و آزادگان بزرگوار بشوند، يك شوراي فرماندهي كه متشكل از فرماندهان و برادران روحاني بودند و ديگر شوراي فرهنگي كه متشكل از برادران روحاني و همچنين برادران معلم و برادراني كه كار تبليغاتي در جبههها و در ميان نيروها داشتند. و يك فرد به عنوان روحاني سرشناس و بزرگ اردوگاه حق نظر، حق دخالت و حق تعديل نظرات در هر دو شورا را داشت. در شوراي فرماندهي تصميمگيري ميشد كه چگونه بچهها حفظ شوند و چگونه با عراقيها برخورد شود. وظايف ما در اردوگاه چيست و با بچههايي كه خداي نكرده ممكن است، در اثر ضعف و يا در اثر فشار عراقيها و يا در اثر تطميع عراقيها بلغزند چگونه برخورد كنند. آيا با سرباز عراقي با خشونت برخورد كنند؟ آيا اگر يك سرباز عراقي با يك سيلي يا يك كابل به يك اسير زد او هم در قبالش پاسخ بدهد يا اينكه در مقابل او صبر كند و هرگز پاسخ ندهد؟ اين روش وظيفه ما در زمان اسارت بود، يعني اسير خيبري كابل ميخورد، سيلي ميخورد، توهين ميشنيد ولي هرگز با فرماندهان و افسران عراقي با خشونت برخورد نميكرد، براي اينكه ما دريافتيم كه افسران عراقي و سربازان عراقي جرثومههايي از تكبر و خودخواهي و خودبيني هستند. رفته رفته به تمام بچهها و اسراي خيبر اين آموزش داده شد. كه هرگز نبايد در مقابل سرباز عراقي بايستند. سرباز عراقي هرچه به شما توهين كرد و يا شما را زير ضربات سيلي يا كابل گرفت شما حق نداريد در مقابل او بايستيد. اين براي حفظ روحيه و سلامت و امنيت بچهها بسيار مهم بود چون اگر برخوردها زياد ميشد، خشونت عراقي ها هم بالا ميگرفت. اينگونه بود كه بچهها توانستند با وحدت خود و رهبري خوبي كه يك سري از برادرها داشتند (از جمله حاج آقا خالدي، آقاي باطني، آقاي سليمي، گلبند) در برنامههاي خود موفق شوند منافقين در اردوگاه ما نميتوانستند فعاليت داشته باشند، چرا كه قدرت دست بچههاي حزباللهي افتاده بود. حتي عراقيها در مقابل ما كم ميآوردند، اين اواخر كاملاً آنها پيش بچههاي حزباللهي ذليل و تسليم شده بودند. منبع: كتاب فرهنگ آزادگان جلد5 - صفحه: 47 راوي: اسماعيل سليمي، محمدحسين محمدي