پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
پنج شنبه 7 بهمن 1389 5:58 PM
غسل وكفن
وقتي او را غسل ميداديم، بر اثر پاره شدن سينه و شكمش، رودهها و ششهاي او از شكم و سينهاش بيرون ميريخت و خون جاري ميشد. آن قدر ششها و رودههايش خشك و باريك شده بود كه گويي آنها را در آفتاب گذاشته و خشك كرده بودند.
بعد از غسل دادن، از عراقيها براي او كفن خواستيم؛ ولي كافران بعثي تكه پارچهي سفيدي آوردند و گفتند: اين كفن است.
به آنها گفتيم: كفن دو تكه است اما آنها از اين مسايل چيزي نميدانستند.
منبع: كتاب مقاومت دراسارت جلد1 - صفحه: 120