0

خاطرات آزادگان از دوران اسارت

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
پنج شنبه 7 بهمن 1389  5:55 PM

عظمت من

هوا تاريك شده بود كه من را فرستادند آسايشگاه، اسراي آن آسايشگاه همه درجه‌دار بودند. من كه وارد شدم، يكي از افسرها دو دستي زد توي سرش و گفت: ‌واي يعني كار ما به جايي رسيده كه زن‌هايمان را اسير مي‌كنند؟ پريشان شده بود، راه مي‌رفت و سرش را تكان مي‌داد. براي من يك تكه مقوا آورد كه روي زمين ننشينم. آن شب تا صبح فقط نيم ساعت خوابيدم. هميشه دعا مي‌كردم هيچ‌وقت هيچ زني اسير نشود.
عراقي‌ها چند تن از زن‌هاي نظاميشان را فرستادند پيش من. آن‌ها جلوي پنجره از سروكول هم بالا مي‌رفتند كه مرا ببينند. به طرفم آب دهان مي‌انداختند و فحش مي‌دادند و مثل حيوان شكلك درمي‌آوردند، زشت بود. من فقط ايستاده بودم نگاه مي‌كردم. احساس عظمت مي‌كردم. فكر مي‌كردم آن‌ها چه‌قدر پست و حقيرند كه حاضر شده‌اند اين ادا و اطوارها را جلوي من درآورند.
خاطرات آزاده فاطمه ناهيدي

منبع: كتاب دوره ي درهاي بسته    

 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها