پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
چهارشنبه 6 بهمن 1389 2:17 PM
سيلي به شهيد
از بيمارستان العماره كه راه افتاديم تا برسيم به بغداد، دو سه نفر از بچهها شهيد شدند. سرگردي آمد و با آنكه پيكر شهدا را ديد، با سيلي در گوششان زد و پرسيد: «ما اسمك؟» هرچه به او گفتيم آنها شهيد شدهاند، به خرجش نرفت. بالاخره بعد از اينكه كلي آنها را كتك زد، جنازهشان را از ماشين بيرون انداخت.
منبع: كتاب اردوگاه آيينه ها