0

خاطرات آزادگان از دوران اسارت

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
سه شنبه 5 بهمن 1389  9:47 PM

زيارت، هديه ا‌ي الهي

(آذرسال 68) ما در اردوگاه تكريت 5 بوديم، كه به زيارت كربلا و نجف مشرف شديم. يك اتوبوس ديگر هم ديديم كه همراهمان مي‌آيد. در حرم آقا امام حسين (ع) سرنشينان آن اتوبوس را از ما جدا نگه داشتند. در حرم متوجه شديم كه اين‌ها منافقين هستند. آن‌ها كساني بودند كه در كمپ صلاح‌الدين نگهداري مي‌شدند و جزو گروهك منافقين بودند. عراقي‌ها نگذاشتند كه آن‌ها با ما همراه شوند. اول ما زيارت كرديم و آمديم بيرون و بعد آن‌ها داخل شدند.
در نجف اشرف ما را در دو صف نگه‌داشته بودند كه با هم حدود 7 متر فاصله داشتيم. مسئوليني كه وارد حرم شده بودند، آمدند بيرون و ديدند كه ما در يك صف به صورت پنج نفر هستيم و منافقين در صفي ديگر. گفتند: «اين ديگر چيست؟ مگر اين‌ها همه ايراني نيستند؟»
افسري بود به نام عبدالرحيم كه چند سال منافقين را زير پر و بال خود داشت و مي‌خواست آن‌ها را براي خود و اهدافش نگاه دارد. عبدالرحيم با ما آمده بود. وقتي كه آن‌ها سؤال كردند كه مگر همه‌ي اين‌ها ايراني نيستند و چرا در دو صف ايستاده‌اند، عبدالرحيم اشاره‌اي به جمع ما كرد و به عربي گفت: «اين‌ها مؤمنين هستند و آن‌ها وابسته به حزب بعث.» اين هم قضاوت آن‌ها نسبت به برادران آزاده بود.

منبع: مطالب ارسال شده از طرف مؤسسه ي فرهنگي پيام آزادگان    

راوي: حجت‌الاسلام مرحوم ابوترابي  

 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها