پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
سه شنبه 5 بهمن 1389 9:41 PM
راديو در قوطي
جاسازي راديوها خيلي حساس بود، طوري كه هيچ كس به جز عدهي معدودي از آن اطلاع نداشتند.
دعاها داخل قوطي رب جاسازي ميشدند. با اين ترتيب كه درب يك قوطي رب را باز كرده، قوطي ديگري را بريده، تميز و خشك كرده، دعاها را داخل آن ميگذاشتند و آنها را داخل يكديگر طوري محكم ميكردند كه مانند يك قوطي رب ميشد و درون آن نيز ديده نميشد.
اگر بچهها ميخواستند دعايي را از اردوگاهي به اردوگاه ديگر منتقل كنند، از طريق بيمارستان ميفرستادند. اگر ميفهميديم عراقيها چند روز ديگر ما را از اردوگاهي كه در آن هستيم خواهند برد، شروع به نوشتن دعاها پشت لباسهاي خود ميكرديم يا دعاها و سرودها و يا مطالب ديگر را روي پارچهاي مينوشتيم و پشت يا زير لباس خود ميدوختيم. عراقيها هم از اين كارها هيچ چيزي نميفهميدند.
بچهها گاهي ته يك قوطي تايد و سر قوطي تايد ديگري را درميآوردند و تايد آنها را خالي ميكردند و بعد از جاسازي يكي از قوطيها را داخل ديگري ميكردند و چيزي مشخص نميشد.
منبع: كتاب فرهنگ آزادگان جلد5 - صفحه: 215
راوي: حميدرضا جديديان_ موصل 4