پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
سه شنبه 5 بهمن 1389 6:26 PM
ثانيه هاي وحشت صداي فريادي آنها را پراند، كسي را شكنجه ميكردند. او را آورده بودند پشت در سلول آنها و ميزدند: «آنقدر كه از صدا بيفتد. بعد سكوت بود و تاريكي و صداي كشيده شدن تني سنگين روي كف راهرو. منبع: كتاب دوره ي درهاي بسته
گاهي صداي متهي برقي كه به سركسي فرود ميشد، با صداي ناله ميآمد، ميپيچيد توي سرشان. انگار همهي رگ و پيشان كشيده ميشد. تنگ همكنج سلول مينشستند، بعضي وقتها بيطاقت ميشدند. زنها جيغ ميكشيدند تا آنها دست از شكنجه كردن بردارند. اما وحشت اين لحظهها تا مدتها ميماند.
خاطرات آزاده فاطمه ناهيدي