0

خاطرات آزادگان از دوران اسارت

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
سه شنبه 5 بهمن 1389  6:22 PM

تمثال مبارك حضرت امام ( ره )

بسمه تعالي
در تاريخ 7/12/62 به اسارت درآمدم. در سال 66 در رابطه با برگزاري جشن‌هاي دهه‌ي فجر تصميماتي گرفته شد كه حقير هم به عنوان مسئول فرهنگي آسايشگاه خودمان انتخاب شدم. با توجه به علاقه‌ي خاصي كه به خطاطي و نقاشي داشتم، با كم‌ترين امكانات تمرين مي‌كردم؛ مثلاً براي تمرين خط، خاك را الك مي‌كردم و روي روزنامه مي‌ريختم و با دسته‌ي قاشق تمرين خط مي‌كردم و به اكثر دوستان هم تعليم مي‌دادم و در خواندن سرود و تنظيم آن نيز فعاليت چشم‌گيري داشتم.
به هر حال از طرف دوستان مسئول هماهنگي اردوگاه پيشنهاد شد كه بنده، تمثال مبارك حضرت امام (ره) را طراحي كنم، تا در مراسمي مانند جشن‌هاي پيروزي انقلاب مورد استفاده قرار گيرد. اگر لو مي‌رفتم، عواقب شديدي در پي داشت كه كم‌ترين جريمه‌ي آن، حبس انفرادي در سازمان امنيت بغداد بود. بنده با توكل به خدا اين حركت را شروع كردم. اولين كاري كه بايد انجام مي‌شد، به دست آوردن تصوير امام راحل بود و اين، كاري مشكل بود.
هميشه در كمين بوديم كه عكس امام در جرايد عراق چاپ شود و ما آن را به دست آوريم و اين عمل هم خطرناك بود؛ چرا كه عراقي‌ها نسبت به تصوير امام خيلي حساسيت نشان مي‌دادند. به هر حال روزي اين فرصت پيش آمد و با هماهنگي مسئول روزنامه، تصوير كوچكي كه در يكي از راهپيمايي‌هاي ايران از طريق ماهواره برداشته شده بود، از اين روزنامه درآورديم كه جار و جنجال زيادي هم در پي داشت و چون عكس امام راحل در قطعه‌ي خيلي كوچك چاپ شده بود، مجبور شدم آن را جدول‌گذاري نموده و به تناسب همان جدول روي پارچه‌اي به ابعاد 70×100 جدول كشيدم. چندين روز طول كشيد تا اين كار را تمام كرده و تمثال امام را براي برنامه‌هاي دهه‌ي فجر تحويل مسئولين اردوگاه دادم. كه به صورت گردشي در تمامي آسايشگاه‌ها مورد استفاده قرار مي‌گرفت و روحيه‌ي خيلي زيادي به دوستان داده بود و حال و هواي عجيبي به مراسم دهه‌ي فجر بخشيده بود.
حدود يك هفته پس از پايان مراسم جشن‌هاي انقلاب، سوژه لو رفت و سربازان عراقي به سراغ من آمده و سؤال كردند: « گزارش رسيده است شما تصوير امام را طراحي كرده‌ايد، آيا مي‌دانيد در صورت اثبات اين خبر، چه سرنوشتي خواهي داشت ؟»
بنده گفتم: « نه »
چون مي دانستم تصوير مذكور در جاي امني نگهداري مي‌شود و هيچ مشكلي در پي نخواهد داشت و شخصي هم كه عكس امام را در اختيار داشت، خيلي مطمئن بود.
عراقي‌ها خيلي تلاش كردند كه تصوير را پيدا كنند، اما موفق نشدند. بچه‌ها مثل جان شيرين از آن پرده محافظت مي‌كردند. بالاتر از همه اين كه تصوير امام به همراه آزادگان به ايران آمد و در حال حاضر هم نزد يكي از دوستان در اصفهان مي‌باشد.

 

منبع: مطالب ارسال شده از طرف مؤسسه ي فرهنگي پيام آزادگان    

راوي: آزاده _ حسين خسروي  

 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها