پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
سه شنبه 5 بهمن 1389 6:18 PM
پنبه
روزي پنبه لازم داشتيم كه به دست آوردنش غيرممكن بود. ناگهان يكي از بچهها فريادزنان گفت: « يافتم! يافتم! »
همه شگفتزده بوديم. او به طرف محمدباقر رفت كه پايش را گچ گرفته بود و به سختي پنبههاي حايل بين گچ و ساق پاي او را بيرون كشيد و از آن پس مشكل كمبود پنبه هم نداشتيم!
منبع: نشريه امتداد