پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
سه شنبه 5 بهمن 1389 6:17 PM
پايان خيانت پس از يك درگيري بين اسرا و عراقيها، علي رحمتي دست به كار كثيفي زد. او درون آفتابه ادرار كرد و در دهان بچهها ريخت. رحمتي نورچشم عراقيها بود؛ در حالي كه به ما به اندازهي يك موزاييك جا داده بودند، يك تخت راحت، تلويزيون، وسايل كافي و پول در اختيار او گذاشته شده بود كه به هر كس ميخواست ميبخشيد. يك بار تولد صدام را در برگهاي به اسراي آسايشگاههاي ديگر تبريك گفت. كارهاي او به جايي رسيد كه بالاخره بچهها يك روز نزديكيهاي ظهر، طنابي به گردنش انداختند و او را خفه كردند. علي رحمتي به سزاي اعمال كثيفش رسيد و شرّش از سر بچهها كم شد. منبع: كتاب فرهنگ آزادگان