پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
سه شنبه 5 بهمن 1389 6:15 PM
به ياد جنگ جهاني دوم وقتي به اسارت دشمن درآمديم، مجروح بوديم. آنها چهارنفر از ما را كه شدت جراحتمان بالا بود به بيمارستان سليمانيه منتقل كردند. وقتي وارد بيمارستان شديم، پرستاران عراقي كه بيشتر به مأموران شكنجه شبيه بودند، ما را بستري كردند و با زنجيرهاي قطوري به تخت بستند. منبع: كتاب مقاومت دراسارت جلد4 - صفحه: 48
پزشكي كه براي مداواي ما آمد، بدون هيچگونه معاينهاي، به هركدام از ما يك آمپول بيهوشي زد. سپس زخمهاي عمقي ما را به طور بسيار ابتدايي بخيه كرد و رفت.
بعد از آن هم كه به هوش آمديم، به ما فقط سيگار و چاي دادند. ما از كشيدن سيگار امتناع ورزيديم، ولي آنها به زور ما را مجبور كردند كه سيگار بكشيم.
مشاهدهي اين وضعيت مرا به ياد فيلمهاي جنگ جهاني دوم و برخورد وحشيانهي نظاميان فاشيست آلماني با اسراي جنگي انداخت كه ديده بودم.