پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
سه شنبه 5 بهمن 1389 6:03 PM
آيينه براي هركاري كه انجام ميداديم بايد نگهبان ميگذاشتيم و مخفيانه عمل ميكرديم. نگهباني انتخاب كرده بوديم كه آينهاي به چوب ميبست و آن را از لاي توري پنجره بيرون ميبرد و سرتاسر راهرو را ديد ميزد و به محض پيدا شدن يك عراقي خبر ميداد. منبع: كتاب فرهنگ آزادگان جلد5 - صفحه: 86
عراقيها اين مسأله را فهميده بودند و مترصد بودند تا آينه را بگيرند و با اين سند به حسابمان برسند.
يكبار سرباز عراقي كمين ميكند و در يك فرصت مناسب به طرف آينه هجوم ميآورد؛ ولي آينه به زمين ميافتد و خرد ميشود و سرباز با پوتين تكههاي آينه را خرد ميكند و به زمين و زمان بد و بي راه ميگويد.