0

خاطرات آزادگان از دوران اسارت

 
papeli
papeli
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1388 
تعداد پست ها : 12867
محل سکونت : قم

.سلول تکانی های نوروزی در اسارت
چهارشنبه 28 اسفند 1392  8:12 AM

بهش گفتم از سلول تکانی قبل از عید نوروز در اسارت برایم بگو، آهی کشید و این جمله را به زبان آورد و آرام گفت: امان از غریبی و بی کسی، امان از اسارت!

کریم را می گویم از بچه های تکریت12

و در ادامه می گوید: سلول تکانی وجود نداشت، زیراندازی نبود که تکانده شود، هرروز هر کس یک پتو داشت که
می تکاند و تا می زد و سیمان های کف سلول را هم گردگیری و تمیز می کردند.

از نظر ظروف هم هر 14 نفر یک دیس داشتند که هر روز سه بار شسته می شد و دیگر هیچ ...

و خدا بود که نور امیدش را که سر منشأ امید، صبر و مقاومت بود بر دلهایمان می تاباند و هر روز دلمان را می تکاند

و عید ما هر روز بود...

kb9j_img_3241.jpg

شهر من یک گل به نام حضرت معصومه دارد.

تشکرات از این پست
mehdi0014
دسترسی سریع به انجمن ها