شیراز تخت گاه سلیمان
شيراز اين شهر باستانی در طی گذشت ايام به القاب گوناگونی شهرت داشته و از آن جمله دارالملک، دارالعلم، ملک سليمان و ... اما شايد مشهورترين و قديمی ترين لقب شيراز همان ملک سليمان است و بدين خاطر بر بسياری از بناهای قديمی شهر همچون عمارات باغ نظر، سردربازار مشير، نارنجستان قوام و .... تصويرهايي از حضرت سليمان نقش شده است که معمولاً وی را بر تختی نشسته و در وسط مجلس نشان می دهد و عده ای از وزرا و تعدادی از ديوها گوش به فرمان او در اطرفش ايستاده اند و تعدادی از حيوانات وحشی و اهلی نيز در بين گلها و درختان و بدور حضرت سليمان ترسيم شده اند.
اما چرا شيراز به تختگاه سليمان مشهور شده است ؟
حضرت سليمان پسر داوود از پيامبران بنی اسرائيل بوده و بر طبق روايات مذهبی 700 سال عمر کرده است. سليمان بواسطه انگشتری که در دست داشته و اسم اعظم بر آن نقش شده بود و بر جن و انس فرمان می رانده، باد به فرمانش بوده و تخت سلطنتش را جابجا می کرده و جن و پری کارهای ساختمانيش را انجام می داده اند چنانکه قرآن در سوره سبا آيه 12 چنين می فرمايد :« وَ مِنَ الجِنِ مَنْ يَعَملَ بَيْنَ يَدَيْه بِاذن رَبه » يعنی : و از جن يک گروه آن بودند که پيش سليمان کار می کردند.
و درباره ساختمانهايي که سليمان ساخته است و در قصص الانبياء نيشابوری آمده است که :
ديوان را در کارها افکندند و آدميان و باد را تا عمارتها کردند ... و چنين گويند ميدانی بساخت دوازده فرسنگ .... و تختی فرمود از سيم چهار فرسنگ و کرسی فرمود از زر سرخ و بر آن تخت نهاد و در مجمل التواريخ و القصص در وصف شهر اسکندريه آمده است که : « همان جا قصر سليمان (ع) بوده است که ديوان از سنگ املس ساخته اند و چون در آن نگاه کنند صورت ابر و سبزی دريا پيدا شود و بر سان آئينه و بر آن نقطه ها ست رنگ رنگ و کس نداند که آن چه سنگ است و هر ستونی چندان است که مردی دست پيرامون آن در نتواند آورد » با توجه به اين توضيحات مردم ايران در ابتدای آشنايي با اسلام و از آنجا که با تاريخ گذشته شهر خود نيز آشنايي نداشتند و با مقايسه روايات مذهبی و قصه های اساطيری جمشيد را با سليمان يکی می پنداشتند و ساختمانهای عظيم بجا مانده از هخامنشيان را قصر سليمان يا مسجد سليمان می دانسته اند چرا که شباهت روايات مذهبی با آنچه از هخامنشيان باقی مانده است نيز به واقع زياد است مثلاً سنگهای تخت جمشيد سنگهای بزرگ و صيقلی است و تالار آئينه و يا کاخ تچر در تخت جمشيد بعد از 2500 سال هنوز هم کف پنجره های آن چنان صيقلی است که تصوير آنان را منعکس می کند. ستونهای کاخ آنچنان عظيم است که مردی نمی تواند بدور آن دست بياورد و سنگهای بکار رفته در مقبره کورش چنان عظيم است که به ذهن مردم آن روزگار حتماً به دست ديوان بر هم گذاشته شده بود و حيوانات افسانه ای حک شده بر درگاههای تخت جمشيد بنظر مردم آن زمان جز نقش ديو و پری چيز ديگری نيست چنانکه ابن موقل در قرن چهارم هجری در حين بازديد از شهر استخر از بنای بزرگی بنام مسجد سليمان نام می برد. که همان مقبره کورش است و آنگاه می گويد در اخبار آمده است که سليمان بن داوود (ع) از طبريه بدانجا دريک روز صبح تا شام می رفت و آنگاه به عقيده عوام در مورد يکی بودن سليمان و جمشيد اشاره می کند که گروهی از عوام ايران که به تحقيق مطلب نمی پردازند چنين می پندارند هم که پيش از ضحاک بوده همان سليمان است و اين عقيده مردم از آن روزگار تا زمانی که کشفيات باستان شناسی حقيقت را روشن نموده همچنان پا بر جا بود و به همين علت طی سالها فارس و به طبع آن شيراز با تختگاه سليمان و يا ملک سليمان مترداف بوده است و اين مطلب را از خلال نوشته های مختلف به خوبی می توان ديد مثلاً صاحب تاريخ و صاف در رثای آبش خاتون او را وارث ملک سليمان خوانده و گفته است.
وارث ملک سليمان رفت در خاک ای دريغ
کو سليمان تا بدان بلقيس خوش بگريستی
سعدی شيرازی نيز اين اقليم را تختگاه سليمان می داند و می فرمايد :
نه لايق ظلماتست بالله اين اقليم
که تختگاه سليمان بدست و حضرت راز
و هم او اتابکان فارس را وارث ملک سليمان می ناميده و اصولاً يکی از القاب رسمی سلغريان نيز همين بوده است نيز در ديباچه گلستان چنين می گويد :
« سلطان البر و البحر وارث ملک سليمان مظفر الدين ابی بکر بن سعد زنگی »
حافظ نيز در ديوانش به اين لقب اشاره می کند :
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بر بندم و تا ملک سليمان بروم
بعد از کيان به ملک سليمان نداند کس
اين سزا و اين خزانه و اين لشکر گردان
نقش خوارزم و خيال لب جيحون می بست
با هزاران گله از ملک سليمان می رفت
ابن زرکوب صاحب شيراز نامه نيز در ذکرنزول جلال الدين مسعود و هزيمت ملک اشرف از شيراز نوشته است :
سپاس و شکر خدا را که مهر فرخ بخت
خديمو مملکت آراشه غريب نواز
به سال هفتصد و چهل و با سه در تجمل و ناز
به تختگاه سليمان رسيد ديگر باز
و در جای ديگر می گويد که ملوک عجم و شهرياران ايران زمين هر سال يک نوبت در اين نقطه زمين آمدندی و گفتندی که صومعه سليمان در اين زمين بوده است که اين مطلب به احتمال زياد اشاره به برگزاری مراسم نوروز در تخت جمشيد و جمع شدن بزرگان ايران و جهان در اين نقطه دارد و هم او در وصف شيراز می سرايد :
در او يادگار بسی پادشا است
برود خمه های بی پارسا است
کلاه جهانگير و اقنوم داد
سرير سليمان و تخت قباد
همچنين در بعضی کتب نقل شده است که در حدود قرن هفتم هجری عده ای از عرفا و زهاد از بغداد به طرف شيراز حرکت کرده اند تا مسجد سليمان را زيارت کنند و برای زيارت آن ثوابهای فراوانی قائل می شده اند.