0

استان خاطره هاي آقا

 
montazerqaem
montazerqaem
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1389 
تعداد پست ها : 126

استان خاطره هاي آقا
یک شنبه 3 بهمن 1389  1:27 PM

اين استان براى شخص من، استان خاطره‏هاست. به گذشته ذهنِ خود كه مراجعه مى‏كنم، يادگارهاى ذهنى فراوان از اين استان به‏صورت پى‏درپى در طول ساليان، موجود است...در سال 1356 كه بار ديگر در حال تبعيد به زاهدان و از آن‏جا به ايرانشهر آمدم، اين آشنايى به من كمك كرد تا بتوانم به اعماق دل پُرمحبّت و گرم مردم اين استان راه پيدا كنم.

بخشی از بيانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع عظيم مردم زاهدان:

اين استان براى شخص من، استان خاطره‏هاست. به گذشته ذهنِ خود كه مراجعه مى‏كنم، يادگارهاى ذهنى فراوان از اين استان به‏صورت پى‏درپى در طول ساليان، موجود است.

اگرچه اين خاطره‏ها برخى ناهنجاريها و تلخيها را دارد؛ اما شيرينى آنها بيشتر است. در دوران رژيم طاغوت، تبعيد تلخ بود، اما آشنايى با مردم عزيز اين استان بسيار شيرين بود. در سالهاى قبل از انقلاب، يعنى سال پنجاه‏وشش و پنجاه‏وهفت كه به توفيقِ جبرى در اين استان اقامت داشتم، گنجينه‏اى از زيباييها و خاطره‏هاى شيرين در ذهن من انباشته شد. سالها قبل از آن هم مردم عزيز و مؤمن همين شهر زاهدان از زبان من حقايقى را درباره نهضتِ تازه آغاز شده اسلامى شنيدند.

در سال 1342 در همين شهر زاهدان دلهاى گرم و بامحبّتِ مردم اين جرأت و اميد را به من بخشيد كه بتوانم درباره حسّاسترين مسائلِ آن روز با آنها حرف بزنم. البته عكس‏العمل رژيم جبّار طاغوت سخت بود. مأموران در همين فرودگاهى كه امروز وارد زاهدان شدم، مرا به هواپيما سوار و به قزل‏قلعه تهران منتقل كردند. ممكن است اين خاطره به نظر تلخ بيايد؛ اما به شما صادقانه عرض كنم اين يكى از شيرين‏ترين خاطره‏هاى زندگى من در دوران مبارزات طولانى با طاغوت است؛ زيرا من آن روز زاهدان و مردم آن را كشف كردم و از مرد و زن، سيستانى و بلوچ، يزدى و بيرجندى و كرمانى و ساير اقوامى كه در اين استان هستند، محبّتها ديدم و آنها را شناختم.

در سال 1356 كه بار ديگر در حال تبعيد به زاهدان و از آن‏جا به ايرانشهر آمدم، اين آشنايى به من كمك كرد تا بتوانم به اعماق دل پُرمحبّت و گرم مردم اين استان راه پيدا كنم.

محروميتهايى كه در اين استان ديدم، يك انگيزه قوى و آرزوى بزرگ در من به‏وجود آورد و آن اين‏كه بايد به اين استانِ با اين همه استعداد و به اين مردمِ با اين همه صفا كمك كرد تا بتوانند زندگى سعادتمند و لايق شأن خود را در پيش گيرند. لذا بعد از پيروزى انقلاب، اوّلين حكم مأموريتى كه امام رضوان‏اللَّه‏عليه صادر كردند، حكمى به اين بنده حقير براى سفر به استان سيستان و بلوچستان بود.

من آمدم و مناطق گوناگون اين استان را از نزديك ديدم و انقلاب وظيفه خود را در قبال اين استان حس كرد. از جنوبى‏ترين نقاط استان، از منطقه چابهار و نيكشهر و نِبت و فَنّوج و اِسپَكه و غيره تا مناطق شرقى اين استان، منطقه سراوان و جالق و سرباز و از مناطق شمالى اين استان، منطقه زابل و درياچه هامون تا غرب اين استان، منطقه بَزمان و دَلگان و چاه‏هاشم و جازموريان و غيره خبرها گرفتم، با مردم اين مناطق نشستم، داخل كپرها رفتم و با دردها و رنجهاى اينها كه در دوران رژيم طاغوت بر روى هم انباشته و متراكم شده بود، آشنا شدم. ...

 

 

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها