حجاب، ارزش يا روش؟ (11)
جمعه 1 بهمن 1389 3:25 PM
بنيانهاي فلسفي "عفاف"
1ـ نگاهي انساني به انسان: انسان، موجودي آزاد و انتخابگر است و قادر است با نيّت و اراده به اعمالي دست ميزند كه انگيزه آنها حسّ عشق و پرستش، خداخواهي و خداجويي فطري و حسّاخلاقي و دگرخواهي ميباشد. اين موجود آزاد، تحت تأثير نيروهاي دروني و بروني قرار دارد كه در تصميمگيريهاي وي، نقش اساسي و حياتي بازي ميكند. در او، قوّه عاقله، قوّه شهواني و قوّه غضبيّه نهاده شده است كه با روشي هوشمندانه با ميانه روي و اعتدال ميتواند از همه نعمتهاي خدايي و استعدادهاي انساني نهفته در خود استفاده بهينه كند. انسان ميتواند تعالي پيدا كند و خردگراي فرهيخته شود يا سقوط كند و به لذّتگراي نابخرد، تبديل گردد و يا در نهايت به حيواني خشونتطلب، تغيير هويّت دهد. نگاه اسلام به انسان، نگاهي متعالي است و از منظر خردگرايي شرافتمندانه و خداجويي عزّت مدارانه، انسان را مينگرد و ميخواهد كه نگاه من به تو، تحت تأثير مؤلّفههاي ديگري، غير از برابري انساني و تقوا، قرار نگيرد. هرگز نبايد به ديگري (انسان ديگر) از زاويه جنسيّت، مليّت و رنگ و... نگريست. اسلام هر نوع ابزاري كه اغلب در خدمت منافع ديدگاه لذّتگرايانه افراطي يا خشونتطلبانه يا برتري نژادي قرار گيرد به چالش فراميخواند و آن را غير انساني ميداند. عفاف، هوشمندانهترين حالت كنترل نفس و اعمال قدرت در حوزه شخصيت خويش است كه تلاش در برجسته و شفاف كردن انسانيّت انسان دارد و از جلوهگري و عشوهگري جنسيّتمدار جلوگيري مينمايد.
2ـ كمالگرايي انسان: خصلت انساني "خويشتنداري"، بايد حفاظت شود و اساسيترين فلسفه معنوي "پوشش" در ميان اقوام، ملل، تمدّنها و اديان، حفظ همين خصلت انساني حيا و عفّت است. اسلام، طرفدار اين ويژگي انساني است و زن و مرد را به رعايت آن براي رسيدن به كمال و فضيلت فراميخواند، در كانون خانواده نيز زن و شوهر را توصيه به رفتاري انساني ميكند و كُنِش جنسي ميان زن و شوهر و لذتگرايي مشروع و قانونمند را نيز در همين راستا توصيه ميكند. اسلام، از نگاههاي غيرانساني، جلوگيري كرده و به زن و مرد مؤمن سفارش ميكند كه چشمچراني نكنند و نگاهي عفيفانه داشتهباشند:
«قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم»(30)؛ (به مردان بگو ديدگان (از نظر بازي) فروگذارند) «و قل للمؤمنات يغضضن من ابصار هنّ»(31)؛ (به زنان مؤمن (هم) بگو ديدگانشان را فرو گذارند).