0

شهید احمد کشوری

 
pasargad54
pasargad54
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 2135
محل سکونت : اصفهان

شهید احمد کشوری
سه شنبه 5 آبان 1388  4:44 AM

بيست و نهم فروردين يادآور چهل و هشت هزار ستاره درخشان ارتش جمهوري اسلامي ايران مي باشد. ملكوت بالان هشت سال دفاع مقدس زمزمه گويان خط سرخ شهادت ; سجادي بي سر صياد فاتح دلها كشوري دشت ايثار بابايي آسمان نورد. ارتش و هوانيروز و هوابرد . 30 گرگان 21 حمزه 92 زرهي اهواز . يادگاران ميمك و والفجر و بيت المقدس . آري ! پرواز دل عاشق مي طلبد. قلبي مي خواهد كه با هر ضربان عشق به لرزه درافتد و بتپد. قلب پاك پرندگان آسماني هوانيروز ما هم در جستجوي بهانه اي براي پرواز بود تا اوج بگيرد. و بيست و نهم فروردين براي ما هم بهانه اي شد تا به سراغ مادري مهربان و دلسوز در استان مازندران پايگاه نخستين حكومت شيعي علوي جهان بوديم . در اين گزارش كه به كياكلا شهر سيمرغ سفر نموديم با حاجيه خانم فاطمه سيلاخوري ; مادر امير سرلشگر خلبان شهيد احمد كشوري و بسيجي شهيد محمد كشوري مصاحبه اي را انجام داديم با ما در اين سفر همراه باشيد. پدرم ما را خداترس بار آورده بود و مادرم نيز زني پرهيزگار بود. با كمك آنها بود كه قرآن و اسلام در تارو پود وجودم جاي گرفت . احمد اولين فرزندم بود وقتي او را باردار شدم از خدا خواستم كه اين بچه را از من نگيرد چون سابقه مرگ نوزاد در فاميل زياد بود وقتي احمد به دنيا آمد مدام مريض مي شد تا جايي كه دكترها از او قطع اميد كرده بودند. من با توسل جستن به امام رضا(ع ) از او خواستم كه احمد از اين بيماري نجات يابد تا اينكه بالاخره امام رضا(ع ) ضامن شهيد كشوري شد. احمد از همان دوران كودكي داراي استعدادهاي مختلف و نبوغ سرشاري بود. او يك هنرمند بود; هنرمند زبردست و فعال . مادر شهيد كشوري با اشاره به تابلوي نقاشي كه به سينه ديوار چسبيده است مي گويد : اين نمونه كار احمد است كه در كودكي به ياد آسيب ديدگان زلزله سال 41 دشت قزوين كشيده است . به تابلو خيره شدم چه زيبا و با احساس چهره هاي گريان كودكان در كنار مادر را در منزل ويران شده در زلزله دشت قزوين به تصوير كشيده است . احمد واقعا مستعد بود از سال اول دبيرستان مبارزات سياسي خود را بر عليه رژيم پهلوي آغاز كرد سال دوم را در دبيرستان سيناي سرپل تالار بود كه معلمش آقاي زماني موضوع انشايي به دانش آموزان داده بود. احمد هم بخاطر نزديكي روز مادر از اين فرصت استفاده كرد و در اواسط انشا انشا را به جامعه و محيط كشاند و خطاب به من نوشت مادر! اگر به آشپزخانه رفتي و آواز تركي شنيدي تعجب نكن زيرا سيب زميني و پياز ما از تركيه مي آيد. مادر! اگر به آشپزخانه رفتي و آهنگ پاكستاني شنيدي تعجب نكن زيرا برنج ما از پاكستان مي آيد. مادر! اگر منزل آمدي و آهنگ عربي شنيدي تعجب نكن براي آنكه سيب و نارنگي ما از لبنان مي آيد و... در دوران دانشجويي و هوانيروز هم فعاليت هاي سياسي گسترده اي داشت . كتابها و اعلاميه هاي ممنوعه را نگهداري و به دوستان و پرسنل مي داد. بارها توسط ساواك دستگير شد و كارش به بازجويي كشيد اما با زرنگي خاصي كه داشت نجات مي يافت .

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها