برزخ نوجواني و طوفان جنسي
چهارشنبه 29 دی 1389 1:40 PM
در ميان دورانهاي مختلف حيات انسان، دوره بلوغ و آغاز حيات جنسي از مهمترين و بحرانيترين ايام زندگاني به شمار ميرود. در همين دوران است كه دگرگونيهاي بسياري در تواناييهاي جسمي به وقوع ميپيوندد و به همراه خويش بينشها و گرايشهاي نوجوان را متحول ميسازد. مولوي در ضمن بياني گيرا اين دوره را اين گونه به شعر در ميآورد:
با نظر به اهميت اين دوران، روان شناسان در يكصد ساله اخير به تحقيقات دامنه داري دست زدهاند و هر كدام از زاويهاي خاص به بازگشايي و تشريح اين دوره پرداختهاند.
جالب است بدانيم قرن بيستم در كنار تمامي القاب و اسامي خويش، مانند: عصر فضا، اتم و عصر ارتباطات به «عصر شناسايي علمي نوجوانان» نيز ملقب شده است.2 و اين مطلب نشانگر پيچيدگي اين دوران خاص ميباشد. از اين رو، برخورد سطحي با اين مقوله جز باز خوردها و واكنشهاي منفي به بار نخواهد آورد. از همين جا ميتوان سنگيني رسالت مبلغان و مربيان را درك نمود؛ چرا كه آنان ميتوانند با شناسايي اين مرحله حياتي و ظريف، نقشهاي مثبتتري در پرورش مخاطبان جوان و نوجوان خويش ايفا نمايند.
در اين راستا، نوشتار حاضر سعي خواهد نمود، ضمن رعايت چكيده گويي و با تأكيد بر حيات جنسي در دوران بلوغ، نكاتي را يادآوري نمايد. بديهي است كاوش بيشتر در اين عرصه و شناخت همه جانبه دوران نوجواني، نيازمند تلاش خوانندگان محترم و پيگيري مباحث ارائه شده در منابع اصلي ميباشد.
آستانه زماني حيات جنسي در كشورها و مناطق مختلف جهان متفاوت است و به عوامل اجتماعي، اقتصادي، جغرافيايي قومي و توارث بستگي دارد.3 البته، بايد توجه داشت كه در مورد سن بلوغ بين كارشناسان اختلاف نظر است، اما بيشتر آنان بر اين عقيدهاند كه شروع بلوغ در دختران 9 ـ 16 سال و در پسرها 10 ـ 17 سالگي است. اما آنچه مورد توافق همگي است، بلوغ زودرس دختران نسبت به پسران است.4
در هر حال، بلوغ در پسرها با ترشح هورمونهاي جنسي آغاز ميشود و مهمترين آنها تستوسترون است كه موجب تغييرات بسياري ميگردد كه در پايين به آنها اشاره ميشود:
1. اين هورمون بر توزيع موي بدن تأثير گذاشته، رشد مو در ناحيه زهار، صورت، زير بغل، قفسه سينه و پشت را موجب ميشود.
2. در ابتدا صداي نوجوان را دورگه ساخته، سپس موجب بم شدن صدا ميگردد.
3. ضخامت پوست را افزايش داده، با فعال ساختن غدد چربي موجب پديدآوردن جوش غرور ميشود.
4. به خاطر ترشح تستوسترون ضخامت و استقامت استخوانها افزايش مييابد و بدن عضلاني ميگردد.
5. با شروع بلوغ و ترشح هورمون ياد شده، اندازه قسمتهاي مختلف بدن، افزايش مييابد.
6. نياز بدن به انرژي را تا 15% افزايش داده، رژيم غذايي را تغيير ميدهد.5
امام صادق عليهالسلام نيز در همين رابطه با گفتاري گويا به ارائه نشانههاي بلوغ ميپردازند و خطاب به مفضل ميفرمايند: «فَاِذا اَدْرَكَ وَ كانَ ذَكَرا طَلَعَ الشَّعْرُ في وَجْهِهِ فَكانَ ذلِكَ عَلامَةُ الذَّكَرِ... وَ عزّ الرَّجُل الَّتي يَخْرُجُ بِهِ مِنْ حَدِّ الصَّبِيِّ وَ شِبْهِ النِّساءِ؛6 و آنگاه كه طفل به مرز بلوغ ميرسد، چنانچه پسر باشد، در صورتش مو ميرويد و اين نشانه جنس مرد و خروج از دوران كودكي و شباهت به زنان است.»
در دنباله اين دوران در حدود 14 سالگي احتلام و انزالهاي شبانه رخ ميدهد و به مرور سرعت رشد كاهش يافته و در حدود 18 يا 19 سالگي متوقف ميشود. در برخي روايات اسلامي نيز با اشاره به همين دوران، پايان رشد، 18 سالگي قرار داده شده است:
«عَنْ اَبي عَبْدِاللّهِ عليهالسلام في قَوْلِ اللّهِ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ «فَلَمّا بَلَغَ اَشُدَّهُ وَاسْتَوي»7 قالَ: اَشُدُّهُ ثَمانِيَ عَشَرَةَ سَنَةً وَاسْتَوي اِلْتَحي؛8 امام صادق عليهالسلام در تفسير آيه «فلمّا بلغ اشدّه واسْتوي» فرمودند: مراد از نيرومندي، رسيدن به هجده سالگي است و مقصود از «استوي» رويش مو بر صورت است.»
نقش بلوغ تنها به جنبههاي جنسي ختم نميشود، بلكه از آنجا كه دوران نوجواني، زمان ساخت هويت و شخصيت يك فرد نيز محسوب ميشود، بر آن نيز تأثير ميگذارد. اين تأثيرها ميتواند به صورت اختلالات شخصيتي ذيل جلوهگر شود:
الف) بدبيني: نوجوانان به هيچ كس اعتماد نداشته، دائما نگران آسيب ديدن و فريب خوردن از ديگران ميباشند. در ذهن خود تهديدهايي از طرف ديگران ترسيم ميكنند و به دنبال آن موضع دفاعي ميگيرند. زود عصباني ميشوند و به انتقاد يا پيشنهاد ديگران اهميتي نميدهند. مسائل كوچك را بزرگ ميبينند و زندگي را بر خود و ديگران دشوار ميسازند.
ب) شخصيت منزوي: كناره گير، مردم گريز و اجتماعناپذير ميباشند، دوستان كمي دارند، بيتفاوت بوده، به ندرت به دنبال تفريح و حضور در فضاهاي باز ميروند.
ج) شخصيت بي ثبات: اين گونه افراد قدرت مواجهه با مشكلات را ندارند. روابط ايشان سطحي و فاقد صميميت است و براي آينده خويش هدف مشخصي ندارند. اين گونه اشخاص براي رسيدن به اهداف خويش از خشونت روي گردان نيستند و ممكن است به انواع انحرافات اخلاقي و بزهكاري مبتلا شوند.9 در بخشهاي آينده به خوبي در خواهيم يافت كه بين بافت شخصيتي و حيات جنسي رابطهاي محكم وجود دارد. به عنوان مثال، برخي از انواع انحرافات جنسي سبب جامعه گريزي، انزوا يا خشونت خواهد شد كه در بحثهاي آتي به آن خواهيم پرداخت.
بلوغ جنسي و علائم آن نه تنها نشانگر رشد جسمي و جنسي نوجوان است، بلكه نشاني از تحول و تكامل در جنبههاي رواني نيز هست. به همين دليل، اغلب نوجوانان در سنين بين 12 تا 15 سالگي به نوعي بلوغ عقلي ميرسند و مفاهيم مجرد و انتزاعي را درك ميكنند و بسياري از ارزشها و اصول اخلاقي را درمييابند. در ادامه اين رشد، آنان در 15 تا 18 سالگي وارد مرحلهاي جديدتر ميشوند و به فلسفه زندگي، بايدها و نبايدهاي زندگي توجه مينمايند و به پرسشگري در اين موارد ميپردازند.
در همين دوران است كه ضمن درك واقعيتها، بر آزادي خويش تأكيد ميكنند و خواستار آزادي در بسياري از زمينهها ميشوند. اين مسئله از آنجا اهميت مييابد كه اگر نتوان در اين دوران بين بلوغ عقلي و جنسي نوجوان رابطهاي منطقي و درست پديد آورد، انحرافات، بزهكاري و اختلالات رفتاري و شخصيتي را در پي خواهد آورد.10
اميرمؤمنان نيز باتأكيد بر همين هويت متضاد نوجوانان، دوره نوجواني را عرصه پيكار خرد و حماقت ميداند و ميفرمايد: «لا يَزالُ الْعَقْلُ وَالْحُمْقُ يَتَغالَبانِ عَلَي الرَّجُلِ اِلي ثَمانِيَ عَشَرَ سَنَةً فَاِذا بَلَغَها غَلَبَ عَلَيْهِ اَكْثَرُهُما فيهِ؛11 خرد و حماقت همواره و پيوسته تا 18 سالگي در جنگ و ستيز براي غلبه بر انساناند و آن گاه كه به هجده سالگي برسد، از ميان خرد و حماقت هركدام كه در جان نوجوان عمق بيشتري داشته باشد، پيروز اين ميدان خواهد بود.»
در همين رابطه روايات ديگري نيز وجود دارد كه ضمن تأكيد بر تفكيك بلوغ عقلاني و جنسي، بلوغ عقلي را تنها ملاك مهم در ارزشيابي از شخصيت نوجوان به حساب ميآورند. از اين ميان، ميتوان به روايتي از امام صادق عليهالسلام اشاره نمود كه ميفرمايد: «اِنِقِطاعٌ يُتِمُّ الْيَتيمَ بِالاِْحْتِلامِ وَهُوَ اَشُدُّهُ وَاِنِ احْتَلَمَ وَلَمْ يُؤْنَسْ مِنْهُ رُشْدٌ وَكانَ سَفيها اَوْ ضَعيفا فَلْيُمْسِك عَنْهُ وَلِيُّهُ مالَهُ؛12 يتيمي [كودكان بيسرپرست] با احتلام كه همان نيرومندي بدن اوست [و نشانه بلوغ جنسي است] پايان ميپذيرد. اما چنانچه با وجود احتلام، او به رشد [عقلي] نرسيده باشد و سفيه يا ضعيف باشد، سرپرست وي بايد اموال او را [بازستانده،] نزد خويش نگه دارد.»
نوجواني، دورهاي انتقالي و نوعي برزخ ميان كودكي و جواني به شمار ميرود. در اين سن مسئله آفرين، نوجوان وارد حيات عاطفي خويش ميشود و با رشد جنسي، احساس بيثباتي و عدم امنيت در وي تشديد ميشود. زنگهاي خطر آنگاه به صدا درميآيند كه والدين و مربيان به جاي راهنماييهاي مؤثر و كارگشا، تدابيري مبهم و گيج كننده را اتخاذ نمايند و به اين وسيله نوجوان را در سرگرداني رها سازند. از اين رو، مناسب است با توجه به اهميت مطلب، گذري هرچند كوتاه بر مراحل تمايلات عاطفي ـ جنسي در نوجوان داشته باشيم.
پيش از بررسي اين مراحل، لازم است بدانيم نوجوان در آغاز اين دوران احساس ناشناخته و مرموزي را در وجود خويش مييابد كه با نوعي محبت و علاقه به ديگران آميخته است. اين احساس به پنج مرحله تقسيم ميشود:
مرحله اول: توجه نوجوان به وضع بدن به ويژه دستگاه تناسلياش معطوف ميشود و اين سرآغاز تمايلات جنسي او است.
مرحله دوم: در اين مرحله توجه به امور جنسي با عاطفه و محبت همراه ميشود و ماهيتي عاطفي به خود ميگيرد.
مرحله سوم: علاقه به جنس مخالف در وي بيدار ميشود. اين علاقه ممكن است يك يا چند نفر را هدف قرار دهد.
مرحله چهارم: علاقه از چند نفر به يك نفر معطوف ميگردد. اين فرد ممكن است از لحاظ سني مسنتر از نوجوان باشد.
مرحله پنجم: نوجوان تغيير عقيده داده، به فردي از جنس مخالف كه همسن او باشد متوجه ميشود.13
در واقع، نوجوان طي حيات جنسي خود دو نوع عشق را تجربه ميكند: عشق عاطفي و عشق شهواني. عشق عاطفي محبتي پاك ميباشد و به دور از جنبههاي جنسي با تمجيد و تحسين توأم است و نوجوان از اينكه اين احساس را با مسائل جنسي لكهدار كند به شدت پرهيز دارد. به دنبال عشق عاطفي، عشق شهواني سر ميرسد كه همراه با لذتهاي جنسي ميباشد. در اين مرحله، نوجوان چنانچه ويژگيهاي مطلوب خويش را در شخص مقابل ببيند، به ازدواج ميانديشد.
«موريس دبس» در تشريح اين دوران ميگويد: «دير يا زود غريزه جنسي، به ويژه در پسران، تا سرحد وجدان نفوذ كرده، تحريكات شهواني، همچون تصادم امواج با ساحل، شروع به مبارزه مينمايند. اين غريزه آن گونه قدرتمند است كه مركز تأثيرگذاري براي تمام آرزوهاي اعضاي ديگر بدن ميگردد. اما تأثيرات غيرمستقيم آن بسيار بيشتر است. وجود آن به كلي زندگاني عاطفي و تظاهرات محبتآميز انسان را تحت تأثير قرار ميدهد. تا جايي كه اگر در 13 يا 14 سالگي مكان محدودي را در عاطفه اشغال كرده باشد، سه يا چهار سال بعد، مالك اصلي آن ميشود و آن گاه است كه تمام تظاهرات محبتآميز انسان از غريزه جنسي سرچشمه ميگيرد.»14
با اين وجود، بايد توجه داشت كه در اين مرحله، چنانچه اين علاقهمنديها در چارچوب شرع و قانون مهار نشوند، ممكن است به مسئلهاي پرمخاطره تبديل شوند. به همين خاطر، مناسب است در سنين حساس بلوغ با تقويت اراده نوجوانان و ارائه آگاهيهاي لازم آنان را به خويشتن داري و پيگيري فعاليتهاي سالم تشويق نمود تا در اين دوران پر اضطراب و خطرآفرين، در مسيري سالم و خداپسندانه گام بگذارند و به سلامت از طوفانهاي جنسي بگذرند.
وجود نيازهاي جنسي در انسان، مانند نيازهاي ابتدايي نظير گرسنگي يا تشنگي مسئلهاي طبيعي به شمار ميرود. اما اين نياز در دوران بلوغ از قدرتمندترين جنبههاي حياتي محسوب ميگردد كه ديگر جنبههاي عاطفي، عقلاني و اجتماعي را تحت تأثير قرار داده، در پارهاي از موارد براي ارضاء خويش قوانين را زير پا ميگذارد. از همين جا است كه مفهوم «انحرافات جنسي» پديد ميآيد و بر همه روشهاي كسب لذت جنسي كه مورد قبول قوانين ديني و اجتماعي نباشد، اطلاق ميگردد.15
در واقع، با كاهش قدرت مقاومت اراده و ايمان شخص در برابر جاذبهها و كششهاي جنسي، زمينه بروز كجرويهاي جنسي مهيا ميشود و نوجوان به يك يا چند بِزه جنسي روي ميآورد. كامجويي از خود يا كشش به سوي جنس موافق يا گرايشهاي غيرقانونمند به سوي جنس مخالف از جمله گرايشهاي انحرافي به حساب ميآيد.
همچنين اين گونه انحرافات موجب رشد احساس ناتواني و عجز در برابر كششهاي نامطلوب جنسي گرديده، نوجوان را به موجودي بياراده و ناتوان تبديل ميكند. اين حس ذلتزا را اميرمؤمنان عليهالسلام در گفتار خويش اين چنين بيان ميكنند: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ اَذَلُّ مِنْ عَبْدِ الرِّقِّ؛16 آن كس كه بنده [و برده [شهوت خويش است، ذليلتر از بنده برده ميباشد.»
و در جايي ديگر در تشبيهي زيبا به واقعيتي سهمناك اشاره كرده، ميفرمايند: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ اَسيرٌ لا يَنْفَكُّ أُسْرُهُ؛17 بنده شهوت همانند اسيري است كه اسارتش هميشگي و بيپايان است.»
انحرافهاي جنسي را ميتوان به سه دسته كلي تقسيم نمود:
الف. انحرافهاي هدفي: در اين نوع انحرافها، هدف جنسيِ نادرست انتخاب ميشود، مانند: همجنسگرايي و خودارضائي كه در اولي شريك جنسي از جنس موافق است و در دومي، شخص، خود شريك جنسي خويش است.
ب. انحرافات روشي: در اين دسته، هدف جنسي درست گزينش ميشود، ولي در شيوه برآوردن ارضاء نياز جنسي روش نامناسبي برگزيده ميشود، مانند: جنون ديگرآزاري يا خودآزاري كه در حين آميزش جنسي از فرد سرميزند.
ج. انحرافهاي شدتي: اين دسته كه بيشتر ضعف يا شدت در فعاليتهاي جنسي را دربر ميگيرد به خودي خود انحراف جنسي ـ شرعي محسوب نميشود، اما به عنوان بيماري مورد بررسي قرار ميگيرد.18
در اينجا مناسب است يادآور شويم كه متأسفانه نوع شايع انحراف جنسي در ميان نوجوانان، استمناء يا خود ارضائي است كه نظر به اهميت اين موضوع مباحث آتي را با تأكيد بر اين انحراف پي خواهيم گرفت.
در زمينه بررسي علتهاي انحرافات جنسي بايد اعتراف نمود كه اين گونه علتها دامنهاي بسيار گسترده دارند كه توجه به همه آنها از حوصله اين نوشتار خارج است. از اين رو، به مهمترين علل اشاره كوتاهي خواهيم داشت:
الف. كنجكاويها: كودك در سنين پايين با كنجكاوي در مورد اندام خويش با دستگاه تناسلي نيز آشنا ميشود و از آنجا كه تماس با آن موجب نوعي لذت ميشود به ادامه كار تشويق ميشود. مناسب است در اين موارد والدين او را متوجه كارهاي دستي ـ هنري و بازيهاي پرنشاط نمايند.
ب. ناآگاهي: نوجوان ممكن است به صورت اتفاقي دچار خودارضائي شود و به خاطر لذت حاصل از آن و بدون توجه به خطرهايي كه او را تهديد ميكند به اين كارها ادامه دهد. در اينجا است كه وظيفه والدين بيش از هر زمان ديگر سنگينتر است و بايد نسبت به علائمي همچون بيحسي، كسالت، افسردگي، انزوا و... عكسالعمل لازم را نشان دهند و موضوع را بدون برچسبهاي ناروا و با مشورت با افراد آگاه، مورد بررسي قرار دهند.
ج. خانوادههاي آسيبزا: رعايت مسائل جنسي بين والدين و رعايت حريمها در اين مورد ميتواند در تربيت جنسي نوجوان نقش چشمگيري داشته باشد. همچنين نوع برخورد والدين با فرزندان دختر و پسر و جداسازي آنها از يكديگر، از خرد و حماقت همواره و پيوسته تا 18 سالگي در جنگ و ستيز براي غلبه بر انساناند و آن گاه كه به هجده سالگي برسد، از ميان خرد و حماقت هركدام كه در جان نوجوان عمق بيشتري داشته باشد، پيروز اين ميدان خواهد بود.
اهميت بهسزايي برخوردار است.
د. حقارت و تحقير: از جمله عوامل مخرب شخصيت نوجوان كه ميتواند در ابتلاي وي به انحرافهاي جنسي نقش مهمي ايفا كند، سرزنشها و ايجاد عقده حقارت در نوجوان است.بيترديد كسي كه از خودباوري بيشتري برخوردار است، كمتر به دام اين گونه كجرويها ميافتد و برعكس، شخصيتهاي خودكمبين و تحقير شده، دفاع رواني مناسبي در برابر طوفان شهوات نداشته، در پنجه اين انحرافات گرفتار ميشوند.
ه·· . تقليد و بدآموزي: دوران نوجواني، دوراني آميخته با تقليد است. تقليداز گروه همسالان و بزرگسالان محبوب، از همين ويژگي نشأت ميگيرد. تقليد، گاه جنبه بدآموزي به خود ميگيرد و به تقليد رفتارهاي ناهنجار جنسي ميانجامد. شايد به همين دليل است كه امام باقر عليهالسلام در مورد تأثير دوستان ناباب از زبان لقمان ميفرمايد: «وَمَنْ يُقارِنْ قَرينَ السَّوْءِ لا يَسْلَمْ؛19 آن كس كه با دوست ناباب همنشين شود، سالم نميماند.»
و. عوامل فرهنگي: وجود مجلات، عكسها و فيلمهاي مبتذل، همچنين فضاهاي مختلط و بيبندوبار و كتابهاي نامناسب ميتواند عاملي مهم در انحرافهاي جنسي باشد. اين گونه عوامل به ويژه رسانههاي تصويري، از آنجا كه با حافظه ماندگارِ ديداري سر و كار دارند، از آسيبزايي بيشتري برخوردارند.
ز. لباسهاي نامناسب: پوشيدن لباسهاي تنگ يا لباسهاي جنس مخالف، موجب تشديد هيجان جنسي شده، در نتيجه باعث فروافتادن به كام مشكلات ميگردد.
ح. محبتجويي: خلأ عاطفي و رواني راه را براي سوء استفاده ديگران و پناه بردن نوجوان به ديگران هموار ميسازد و او را به سوي كاميابيهاي مَجازي ميكشاند.20
از جمله پرسشهاي مهم در زمينه انحرافهاي جنسي، چگونگي برخورد و پيشگيري از اين نوع انحرافات ميباشد. در اين قسمت به صورت فهرست به برخي از مهمترين راهها اشاره خواهيم نمود:
1. آموزش خانوادهها: خانوادهها در صورت آمادگي ميتوانند نقشي چشمگير در پيشگيري و درمان داشته باشند؛ چرا كه خانوادهها در ارتباط مستقيم و واقعي با نوجوان قرار دارند و اهرمهاي بسياري براي تربيت در اختيار دارند.
2. آموزش به نوجوانان: اين آموزشها از طريق سخنراني، گفتگو و ديگر روشها ميتواند ارائه شود و در اين ميان، همدلي و همزباني وارتباطهاي بيواسطه بسيار مؤثر خواهند بود.
3. احترام به شخصيت حقيقي و حقوقي نوجوان: در اين حالت، وي با خودباوري بيشتري در برابر مشكلات خواهد ايستاد.
4. كارو فعاليتهاي سالم: شايد يكي از علل مهم بروز ناهنجاريهاي جنسي، بيكاري است. كار و فعاليتهاي ذهني و جسمي درمانگر بسياري از مشكلات خواهد بود.
5. تنظيم خواب و تغذيه مناسب: به عنوان مثال، نوجوان بايد از غذاهاي ادويهدار، فلفل، پياز و... كمتر استفاده كند.
6. دوري از محيطهاي تحريكزا: مانند: برخي اماكن عمومي و ميهمانيها.
7. گسترش دايره ارتباطات و شركت در فعاليتهاي اجتماعي.
8. تقويت روحيه مذهبي: بيگمان فطرت خداجو، حقيقتخواه و عدالت دوست نوجوان بيش از هرجاي ديگر، ميتواند از سرچشمه دين و مذهب سيراب شود. اين مسئله با توجه به خصوصيات اسلام و مذهب جعفري صورتي واقعيتر به خود ميگيرد. البته، توجه و توصيه به مذهب در دوران حيرت نوجواني تنها مورد توجه مبلغان يا فعالان مسلمان نيست، بلكه كسي همچون «ويليام جيمز» بنيانگذار فلسفه پراگماتيسم و يكي از روان شناسان مشهور در همين رابطه ميگويد: «ايمان از جمله قوايي است كه بشر به مدد آن زندگي ميكند و فقدان كامل آن در حكم سقوط بشر است.21
9. نگاه مثبت به خود و ديگران و دوري از منفي گرايي.
10. ايجاد روحيه اميد و دوري از نااميدي و يأس.
11. ورزش و استفاده از دوش آب سرد.
از مسائل مهمي كه بايد مورد توجه والدين، مربيان و به طور كلّي فعالان در عرصه نوجواني قرار گيرد، چگونگي برخورد با مسائل جنسي نوجوانان و ظرائف رفتارهاي تربيتي در اين وادي ميباشد. رازداري، همدلي، عدم اقرارگيري، پرهيز از برچسب زدن، حمل بر صحت و تعميم ندادن يك جنبه منفي به ديگر جنبههاي شخصيت نوجوان يا جوان، از راهكارهاي تربيتي است كه ميتواند در به سامان كردن رفتارهاي نابهنجار در نوجوانان مؤثر باشد و موجب افزايش اعتماد آنها گردد.
از اين رو، بايد از هرگونه پيش داوريهاي غير منصفانه در برابر رفتارهاي نوجوانان خودداري نمود و با مدارا و نرم خويي آنان را در خروج از بحران طبيعي پيش آمده ياري رساند.
بايد اعتراف نمود كه نوجوان از تجربه لازم برخوردار نيست و به فرموده اميرمؤمنان، علي عليهالسلام : «جَهْلُ الشَّبابِ مَعْذُورٌ وَ عِلْمُهُ مَحْقُورٌ؛22 بي اطلاعي جوان عذري پذيرفتني است، و دائره دانش [و آگاهيهاي] او گسترده نيست.»
از جمله عوامل مخرب شخصيت نوجوان كه ميتواند در ابتلاي وي به انحرافهاي جنسي نقش مهمي ايفا كند، سرزنشها و ايجاد عقده حقارت در نوجوان است.
همچنين نوجوان هرگز تصوّرنميكند برخي اعمال او چه ضربات سهمگيني بر آيندهاش وارد خواهد ساخت و او را دچار چه مشكلاتي خواهد نمود.
از سوي ديگر، در دنياي امروز كه وسائل ارتباط جمعي، زندگيهاي هستهاي و بسته، نظامهاي تربيتي رسمي، رهاوردهاي فرهنگي بيگانه و شبه بيگانه، ريسمان ارتباط بين انسانها به ويژه نوجوانان، والدين و ارزشهاي ديني ـ اجتماعي را روز به روز سستتر مينمايد، رسالت والدين بيش از هر زمان ديگر پررنگتر ميشود. روايت گرانقدر پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله حكايتي از همين دوران را مطرح ميفرمايد: «اِنَّهُ نَظَرَ اِلي بَعْضِ الاَطْفالِ فَقالَ: وَيْلٌ لاَوْلادِ آخِرِ الزَّمانِ مِنْ آبائِهِمْ. فَقيلَ يا رَسُولَ اللّهِ مِنْ آبائِهِمُ الْمُشْركينَ؟ فَقالَ: لا، مِنْ آبائِهِمُ الْمُؤمِنينَ لايُعَلِّمونَهُمْ شَيْئا مِنَ الْفَرائِضِ وَاِذْ تَعَلَّمُوا اَوْلادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَرَضُوا عَنْهُم بِعرضٍ يَسير مِنَ الدُّنيا فَاَناَ مِنْهُمْ بَريءٌ وَهُمْ مِنّي بُراءٌ؛23
رسول اكرم برخي از كودكان را ديدند و فرمودند: واي بر فرزندان آخر الزمان از پدرانشان! گفته شد: اي رسول خدا، از پدران مشركشان؟ فرمودند: خير، بلكه از پدران مسلمانشان كه واجبات دين را به آنها نميآموزند و هر گاه كودكانشان، خود به تحصيل دين بپردازند، آنها را باز داشته، به اندكي از دنيا كه فرزندانشان به دست آورند، راضي ميگردند. پس من از اين گونه پدران دورم و آنان نيز از من.»
در پايان نيز، تذكر اين نكته لازم است كه حل موارد حاد انحرافات جنسي، تنها به مدد اشخاص آگاه و كارشناسان ممكن است. و بايد از برخوردها و درمانهاي خود ساخته و سليقگي خودداري كرد.
1. مولوي، مثنوي معنوي.
2. دنياي نوجوان، دكتر محمدرضا شرفي، ص26.
3. دوران شكوفايي، دكتر محمدرضا سهرابي، ص11.
4. بلوغ تولدي ديگر، محمود محمديان، ص24. جهت اطلاع از تفاوت سن بلوغ در قارهها و كشورهاي مختلف به همين منبع مراجعه شود.
5. نك: دوران شكوفايي، فصل سوم. جهت اطلاع از چگونگي بلوغ جنسي در دختران نك: دوران شكفتگي، محمدرضا و ثريا سهرابي.
6. بحارالانوار، ج3، ص62 و ج57، ص377.
7. قصص/ 14.
9. دوران شكوفايي، ص 107 و 108.
10. جهت اطلاع بيشتر نك: روانشناسي تربيتي، دكتر محمد پارسا، ص83 و 84.
11. بحارالانوار، ج1، ص96.
12. كافي، ج7، ص68؛ وسائل الشيعه، ج17، ص360.
13. جهت اطلاع بنگريد: دنياي نوجوان، ص178 به بعد.
14. بلوغ، موريس دبس، ص46، به نقل از جوان، فلسفي، ج1، ص300.
15. نك: روانشناسي مرضي، دكتر پروين بيرجندي، ص357.
16. غررالحكم و درر الكلم، ص304 و 305.
17. همان.
18. برداشتي آزاد از «دنياي نوجوان»، ص184.
19. بحارالانوار، ج13، ص417؛ اصول كافي، ج2، ص642.
20. برداشتي آزاد از «دنياي نوجوان»، ص187 به بعد.
21. جوان، فلسفي، ج1، ص346.
22. غررالحكم، ص76.
23. جامع الاخبار، تاج الدين، الشعيري، ص106؛ مستدرك الوسائل، ج15، ص164، به جاي اولاد، اطفال دارد.