0

دانلود رمان

 
hasan119
hasan119
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 3549
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دانلود رمان
چهارشنبه 29 دی 1389  11:27 AM

الجزایر

 


      دريافت

 
<SCRIPT language=javascript src="http://ads.netkav.com/ads_show.php?user=4&char=&srt=&num=1&type=2&words=مجموعه داستان,رمان هاي" type=text/javascript></SCRIPT>

عنوان اثرالجزایر

موضوعرمان

نويسنده  :  کتی اکر

مترجم     :  امید شمس

فرمت      :  Adobe Acrobat Reader .PDF

توضيحات :  حصین: من هم می‌گم تو خیلی احمقی. حسابی بهت توهین می‌کنم. عُمَر: منم تا جایی که می‌تونم خنگ‌بازی در می‌آرم. پرده کنار می‌رود. وسط راه پرده گیر می‌کند. حصین می‌دود روی صحنه و پرده را کنار می‌کشد. حصین نشسته روی صندلی سمت راست تخت. یک کت و شلوار سیاه پوشیده که رنگ و روش رفته. عُمَر از سمت راست صحنه وارد می‌شود. لباسی پوشیده که مدلش را (تا آنجا که امکان داشته) از روی یک دست لباس توی یک فروشگاه زنانه‌ی بالای شهر برداشته. او از پشت سر حصین می‌آید و بر می‌گردد به سمت صورت او. عُمَر: آه دکتر! امیدوارم زود نیومده باشم. امیدوارم اشکالی نداشته باشه. حصین با صدای نرم: اشکالی نداره خانم …(به کاغذ زیر دستش نگاه می‌کند) یا شاید باید بگم دوشیزه؟ عُمَر: دوشیزه.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها