پاسخ به:بافران ديار دلاوران
دوشنبه 8 فروردین 1390 5:32 PM
خدایش هزاران بار بیامرزد مرحوم ملا جواد امامی را که چه فرزندان گلی دارد.
گلهایی بهشتی با رایحه ی بهشتی .
حاج محمود امامی را همه می شناسید .نیاز به معرفی ندارد .برادر بزرگوار معلم شهید احمد امامی .
فرزند پدری وارسته و مادری مومنه از تبار ملامظفر بزرگ .این شیخ وآخوند فرزانه .این شاعر و این امام جمعه قدیم روستا .
با چشمانی آبی درست همرنگ چشمهای مادرش وچشمهای احمد وچشمان مادر من که بارها گفته ام وتکرار کرده ام که من به این چشمها و این پدر وپسران ومادر بدهکارم ، و وام دارم .
دوست دیرینه دوران پرشور انقلاب من وآقای اسلامی و دکتر جابرو...........
و خدا می داند وخدا که این مرد چه زحمتها کشید و مرارتها وچه خون دل خورد .اما از آنجایی که افتادگی در مرامش می باشد واین را از اجدادش به ارث برده است .خود را خادمی می داند وبس .
و من می دانم وخدا ،
وچون احتمال می دهم که راضی نباشد از ذکر بسیاری از زحماتش خوداری می کنم .
اما آن که در بالاست وجای حق قرار دارد، مطمئن هستم که به فرشتگانش دستور کتابت خدماتش را داده است .
بزرگی از تباری بسیار بزرگ .برای ادامه تحصیل حوزه ،همراه آقای اسلامی و سایر بچه های روستا پس از گذرانیدن دوره های حوزه علمیه نایین به قم هجرت کرد .
در دوران انقلاب در قم وتهران ونایین ویزد بسیار باهم بودیم .
نمایشنامه بلال به همت والای او در نایین و مزرعه کلانتر به روی صحنه رفت وخوش درخشید و خودش نقش بلال این یار پیامبر را به عهده داشت و الحق که خوش درخشید در این کارکتر واین نمایش .
قلمی رسا ،بیانی شیوا ،اندوخته علمی قوی از نکات برجسته ای است که او را متمایز می نماید .
اگر ساعتها برایت سخن بگوید خسته نمی شوی ، چرا که انگار زبان حالت را می گوید .و راوی زندگیت می باشد.
واکنون کارمند دادگاه انقلاب است که نمی دانم بازنشسته شده یا نه .اما در این سالهای سال بسیار خدمت کرد .
مردی ساده زیست و مردم دار .عاشقی بی قرار. کبوتری سبک بال .فرزندی از حاشیه کویر که چون بسیاری از یاران ، آبرو به این روستای حاشیه کویر داده و می دهد.
در تمام طول زندگیش، در دلها ی ما تخم محبت می کارد وبر جان ما لطف، و بر کشتهای ما باران رحمت خود را فرو می ریزد.
در مکتب عشق و دوست داشتن بردار است وچه خوش گفت آقای شالبافان
"پدرم گفت و چه خوش گفت که در مکتب عشق
هر کسی لایق آن نیست که بردار شود "
والحق که این مرد واین صمیمی یار، بردار زندگی همه ماست .
به داشتن چنین فرزند خدومی در روستا افتخار می کنیم و من افتخاری ویژه، که آشنای مادریم می باشد و چشمان آبی همچون چشمهای مادرم در صورت چون ماهش همیشه می درخشد و به زندگی ،ایمان وامید می دهد.
از رب النوع عشق وشمشیر، می خواهم که روح متعالی پدر بزرگوارش را که بسیار به آبادی خدمت کرد، قرین رحمت نماید و زندگی برادر بسیار بزرگش را وشهیدش را سر لوحه زندگی ما قرار دهد. و خواهر مکرمه اش را در بهشت منزل و ماوا دهد. و والده بزرگوارش را به سلامت بدارد تا من نیز هر بار او را می بینم چهره معصوم مادرم را تداعی کنم .
س