مرد وقف ایران
جمعه 28 بهمن 1401 11:59 AM
جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۱
«در این خدمت ناچیز به شهادت قادر متعال و آن امام همام(ع) جز خدمت به خلق و ایفای وظیفه و سعادت افراد مملکت نظری نداشته و ندارم و چون طریق خدمت را منحصراً در ۲ چیز تشخیص دادم: ترقی معارف و حفظالصحه مردم؛...
همشهری آنلاین - مرضیه موسوی: بیشتر املاک و مستغلات و اموال خود را به شرحی که در این وقفنامه مندرج و مذکور است به آستان قدس تقدیم و عواید آنها را قسمتی به کتابخانه ملی ملک در تهران که شعبه کتابخانه استان قدس است در تهران و قسمتی هم به بیمارستان و بهداری رضوی واقع در مزرعه حاجی نصیر ملکی وقفی خود بر آستانه که بین مشهد و قوچان است تخصیص دادهام.» این بخشی از وقفنامه حاج «حسین ملک»است؛ وقتی که حاصل عمرش را وقف آستان قدس رضوی میکند. حاج حسین بزرگترین کتابخانه وقفی خصوصی کشور را وقف آستان قدس رضوی میکند که همان «کتابخانه و موزه ملی ملک» جا خوش کرده در محوطه باغ ملی و خیابان ملل متحد است. قصههای زیادی از «مرد وقف ایران» و موقوفههای بیشمارش در کشور وجود دارد که مرور آنها خالی از لطف نیست.
رنگ موی سری اخرایی بیول
مشاهده و خرید
تبلیغ
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
سال ۱۳۳۸ حاج حسین ملک متوجه میشود که فرهنگیان ساکن در خراسان رضوی از وضع مالی خوبی بهرهمند نیستند و نیاز به تأمین مسکن دارند. حاج حسین به نزدیکانش میگوید: «با نمایندگان فرهنگیان تماس بگیرید و از قول من بگویید من حاضرم بدون قید و شرط زمین مورد احتیاج آنها را از اراضی ملکی وکیلآباد در حاشیه بلواری که از شهر به آن گردشگاه وسیع ساخته شده بود تفویض کنم تا براساس ضوابط عادلانهای تقسیم کنند.» او به اعضای دفتر خود مأموریت میدهد که با همراهی نماینده ثبت اسناد و نماینده شهرداری به محل بروند و از نزدیکترین اراضی به شهر، زمین مورد نیاز فرهنگیان را با منظور داشتن مقدار لازم برای تأسیس اماکن عمومی و خیابانها جدا کنند و نقشه آن را بکشند.
پس از تهیه نقشه و ارائه به حاج حسین ملک و تصویب وی، در مدت ۵ ساعت پیشنویس سند واگذاری یک میلیون و ۹۲۲هزارمترمربع به فرهنگیان، تهیه و در یکی از دفاتر اسناد رسمی به ثبت میرسد. «مهدی یساولی» مدیر روابطعمومی کتابخانه و موزه ملی ملک میگوید: «حاج حسین ملک برای واگذاری این زمینها ۲ شرط تعیین میکند؛ اول اینکه هزینه واگذاری اسناد را حاج حسین آقا بپردازد و دیگر اینکه تمام اعضای جامعه فرهنگیان از مدیر و معلم تا خدمتگزار مدرسه، به یک میزان از این زمینها سهم ببرند تا در حق کسی اجحاف نشود.»علاوه بر اهدای این مقدار زمینها به فرهنگیان خراسان، حاج حسین آقا حدود یک میلیونمترمربع زمین برای ساخت مسجد، درمانگاه، بوستان، کلانتری، دبستان، دبیرستان، کودکستان، جاده و چاه اختصاص داد. باغ وکیلآباد هنوز هم در خراسان بهعنوان منطقهای خوشنشین شهرت دارد.
حاج حسین ملک بخشی از داراییها و ثروت خود را برای خرید و جمعآوری نسخههای خطی هزینه میکرد و این کار برایش ارزش و اهمیت زیادی داشت. هر نسخه خطی باارزشی را با قیمت مناسب خریداری میکرد؛ بهطوری که بیشتر افرادی که قصد فروش این نسخهها را داشتند مایل بودند آن را به حاج حسین ملک بفروشند تا افراد دیگر. «جواد اقبال» بنیانگذار انتشارات «اقبال» خاطرهای از فروش نسخههای خطی به حاج حسین ملک و بلندنظری ایشان در آن روزگار دارد. این خاطره به زمانی برمیگردد که پدر جواد اقبال تصمیم میگیرد برای تأمین مخارج عروسی ۲ پسرش، چند نسخه خطی را به فروش برسانند. جواد اقبال میگوید: «حاج حسین آقا ملک پس از ملاحظه کتابها و تحسین پدرم به دلیل نگهداری آن مجموعه ارزشمند، تعداد ۶ جلد از کتابها را برای خویش برگزید. پس از چند گفتوگو قرار شد که ایشان مبلغ ۶ هزار تومان بابت کتابها بپردازد.
سپس من و ایشان کتابها را برداشته و سوار درشکهای شدیم، تا به کتابخانه ایشان در بازار بینالحرمین برویم. در بین راه، آقای ملک به من گفت: پسر جان، نظر من این است که شما با این ۶ هزار تومان، ۶ هزارمترمربع از زمینهای باغ صبا (از املاک شخصی حاج حسین آقا ملک) را خریداری و بین خودت و برادرت تقسیم کنید؛ تا آیندهتان تأمین شود. اگر شما این پول را گرفته و خرج ازدواج کنید تمام میشود و نتیجهای هم از آن حاصل نمیشود. اما اگر این زمینها را بخرید چند سال دیگر صاحب ثروت هنگفتی خواهید شد. چون این زمینها آینده خوبی دارد و در بورس است و قیمتش روز به روز افزایش پیدا میکند. پس برای یک جشن، آیندهای بهتر را از دست ندهید.»
«نصرالله حدادی» تهرانشناس میگوید: «گرچه پدر جواد اقبال با این پیشنهاد موافقت نکرد و آن مبلغ صرف هزینه ازدواج فرزندان او شد اما این موضوع بلندنظری حاج حسین ملک را میرساند که در آن زمان به خوبی میتوانست آینده دور و نزدیک را پیشبینی کند و از طرفی برای تأمین آینده جوانان آن زمین را با قیمتی ارزان به آنها بدهد.»
حاج حسین ملک، مرد با ذکاوتی بود و همزمان با وقف تمام اموال و ثروت خود به آستان قدس رضوی وقفنامهای تنظیم کرد که همچنان بعد از سالها استوار و از دستاندازیها دور مانده است. «سید مجتبی حسینی» مدیرعامل مؤسسه کتابخانه و موزه ملی ملک میگوید: «حاج حسین آقا فکر نو را با فرهنگ کهن درآمیخت و برای این میراث، سازمان و سامان بنیان نهاد و مسائل خُرد و کلان را چنان در تاروپود وقفنامه بافت که آیندگان نیز حضور مدامش را دریابند و ببیند چه آسان از سر جهان و کار جهان و بار جهان برخواست.
آنچه آمد عجب است زیرا کم نبودهاند موقوفاتی که به قول حاج حسین آقا به مرور نامشان دگرگون یا چندان فرتوت شده است که نشانی از آن بر جای نمانده. اما قصه هزار ساله آستان قدس گواه است که چگونه از نیات و نام و نشان واقف و موقوفه پاسداری کرده است؛ خاصه در ۳ دهه اخیر که شاهد روشنش توسعه تحسینانگیز موقوفات است. از جمله همین موقوفات ملک. یک واحد دامپروری سنتی، امروز ۳ واحد پیشرفته و مکانیزه دامپروری است و سطح زیر کشت زمینها چندین برابر ۳۰ سال پیش شده است.
باغها آباد و زراعت برقرار و کتابخانه و موزهای که در خانه ملکالتجار بازار بود اکنون ساختمانی باشکوه دارد ایستاده در کنار موزه ملی ایران و چنان که واقف میخواست نامش بر پیشانی این بنیاد است. این همه حاصل سعی آستان قدس رضوی است که حفظ، صیانت، عمل به نیات واقفان و توسعه موقوفات را در صدر برنامهها دارد.» از اشتغالزایی و تولید درآمد زمینها و دامداریها و باغهای موقوفه حاج حسین ملک میگوید که صرف امور فرهنگی و تأمین هزینههای آن میشود. به همین دلیل موقوفات ملک نگاهی به اختصاص بودجه از طرف بیتالمال ندارد و این یکی از بارزترین ویژگیهای وقفنامه حاج حسین ملک است. حدادی راز ماندگاری و جاودانگی حاج حسین ملک را در دوری او از سیاست و بخشش بیدریغ او در تمام زمینهها میداند.
فرزند بزرگ حاج محمد کاظم ملک التجار بخش مهمی از دارایی و ثروت کلانی که از پدر به ارث برده بود را صرف خرید و جمعآوری نسخههای خطی و سکههای تاریخی و آثار لاکی و خوشنویسی و هنرهای دیگر میکند که در مجموع همه اینها سال ۱۳۱۶ وقف آستان قدس رضوی میشود با این نیت که موزهای دیگر مشابه موزه آستان قدس رضوی در تهران دایر شده باشد. حاج حسین ملک در گفتوگو با روزنامه اطلاعات در سیام اردیبهشت ۱۳۴۵ روایت کرده است که برای نخستین بار در سال ۱۲۷۸ از راه آشنایی با یک دیوان خطی شعر به اندیشه گردآوری کتاب افتاد: «در سال ۱۳۱۷ هجری قمری (۱۲۷۸ خورشیدی) که به اتفاق مرحوم پدرم حاج محمدکاظم ملکالتجار برای دیدن املاک خراسان به مشهد رفتیم در بازگشت، در نیشابور نیرالدوله حاکم این شهر از ما که عده همراهانمان به ۴۰۰ نفر میرسید استقبال باشکوه و پذیرایی ۱۵ روزه کرد.
من در نیشابور نسخهای از دیوان ابنیمین را پیدا کردم و در این ۱۵ روز از روی آن نسخهای برای خود نوشتم. از آن پس این فکر در من قوت گرفت که یک کتابخانه بزرگ دایر کنم.» ایده دایر کردن کتابخانه ۶ سال بعد عملی شد: «۶ سال بعد از طرف پدرم مأمور خراسان شدم. در آنجا کتابخانه شیخ عبدالحسین، پسرشیخ عبدالرحیم بروجردی را خریداری کردم. بعداً هم کتابهای میرزا ارسطو منشی کنسولگری روس راخریدم و کتابخانه خود را با این کتابها بهوجود آوردم پس از آن هر کجا میشنیدم که کتاب خطی هست به سراغش رفتم. در این راه شهرتی به هم زدم؛
بهطوری که برای فروش کتاب قدیمی و خطی به من مراجعه میشد، هرکس هرچه کتاب داشت میخریدم.» کتابخانهای که در مشهد دایر شده بود بعدها به بازار تهران و بعد از آن به محوطه باغ ملی منتقل شد. حاج حسین ملک در این گفتوگو میگوید: «انگیزه من از تأسیس موزه سکه و فرش و قلمدان و نقاشی و... که هنوز در دست تکمیل است این بود که بعضی از مراجعان کتابخانه من محققان خارجی هستند آنها سؤال میکردند که سکههای قدیم ایران و یا خطوط تاریخی و قلمدانها را که همگی نشانه تمدن کهن ماست کجا میتوانند تماشا کنند و من برای سهولت کار آنها و نیز استفاده ملت ایران دست به ایجاد این موزه زدهام.»
منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۲ به تاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۱۰
کد خبر