فرق بزرگ پدر و مادر عاقل و جاهل!
یک شنبه 2 بهمن 1401 5:09 PM
در اطراف خود حتما والدینی را دیده اید که همیشه می گویند" انقدر سخت نگیر مگه پدر و مادرای ما اینکارا رو کردن، مگه ما بد بزرگ شدیم یا اینکارا فقط بچه رو لوس می کنه" این پدر و مادرها معتقدند که نباید به کودک توجه زیادی نمود اما در مقابل والدین آگاه و عاقل به نیازهای کودک خود توجه می کنند و سعی می کنند کودکی تربیت نمایند که در آینده فرد خوب و موفقی برای جامعه باشد. اگر نمی دانید والدین عاقل به چه چیزهایی توجه می کنند تا کودکی موفق تربیت کنند، این بخش را مطالعه فرمایید.
والدین عاقل همواره به علایق کودک خود توجه کرده و در پی کشف توانایی و استعدادهای آنها هستند. علایق کودکان در دوران کودکی زیربنای فعالیت هایی است که در آینده به شکل هدفمندتر دنبال می کنند. والدین عاقل هیچ گاه در پی تغییر دادن علایق کودک و درآوردن این علایق به شکل دلخواه خود نیستند.
کودکان علایق و استعدادهایشان را از 3 الی 6 شش سالگی به نمایش می گذارند پس بهتر است اگر به دنبال توانمند کردن کودک در زمینه استعدادهای ذاتی و بارور کردن این استعدادها هستید، ابتدا این علایق را شناسایی کنید.
والدین عاقل سهل انگار نیستند و به ترس های کودک خود توجه می کنند و آنها را جدی می گیرند. کودکان از سن دو سالگی به بعد شروع به شناختن ترس میکنند، بعضی از ترس ها طبیعی هستند اما والدین نباید ترس کودکان را نادیده بگیرند وهیچ ترسی نباید بیش از دو سال طول بکشد چرا که طول کشیدن بیش ازحد ترس ها، زندگی کودک را مختل کرده و یک ترس ساده به یک فوبیای واقعی تبدیل خواهد شد پس اگر ترسی بیش از حد طول بکشد، نشانه مشکل و نیازمند توجه یا حتی درمان بالینی است.
هر یک از ما نقاط قوت داشته و در بعضی نقاط دچار ضعف هستیم و مهارت لازم را در آن زمینه نداریم. کودکان نیز دارای نقاط ضعفی هستند که والدین باید به آنها توجه کنند. والدین عاقل هرگز به روی فرزندتان نمی اورند که در چه زمینه ای ضعف دارند یا برچسب و عنوان خاصی به او نمی زنند بلکه به کودک کمک می کنند تا مهارت های لازم را کسب کند و در این خصوص باید برایش وقت بگذاریم
والدین عاقل هرگز در جلوی دیگران از نقاط ضعف فرزندشان صحبت نمی کنند و می دانند نقاط ضعف مهارتی کاملاً قابل درمان هستند. بعضی ناتوانایی های کودکان به دلیل کمبود دانش و آگاهی شان درآن زمینه بخصوص است. والدین آگاه بعد از اینکه متوجه می شوند فرزندشان در بعضی زمینه ها استعداد لازم را ندارد، با این حقیقت کنار آمده و می پذیرند که باید در صورت لزوم بیشتر روی نقاط ضعف کار شود.
والدین عاقل با توجه به استعدادها و توانایی های واقعی فرزندشان از او توقع دارند اما برخی والدین به صورت افراطی در تلاش اند تا فرزند آنها در زمینه های مختلف «بهترین» باشد. از آنجا که معیارهایی که این والدین برای کودک شان درنظر می گیرند، غالبا فراتر از توان واقعی او است، کودک در راه رسیدن به هدف تعیین شده ازسوی والدین، نتیجه مورد انتظار را به دست نمی آورد و دچار نوعی احساس سرخوردگی می شود.
توقع زیاد از کودک یکی از مهم ترین عوامل برای نابودی اعتمادبه نفس و آسیب پذیری شخصیت کودک شناخته می شود. یکی دیگر از آسیب هایی که به واسطه توقعات زیاد والدین متوجه کودک می شود، ایجاد افسردگی و میل به انزواطلبی در او است.والدین آگاه باید با استعدادیابی و استعداد سنجی فرزندشان، وی را در مسیری قرار دهند که ضمن یادگیری و پرورش استعداد، از آموخته هایش لذت برده و احساس نشاط کند.
نیازهای کودکان تنها در قلمرو نیازهای مادی، همانند غذا، پوشاک و مسکن محدود نمی شود و هر کودکی نیازها، خواسته ها، آرزوها، احساسات و عقاید متفاوتی دارد که باید به هر یک از اینها توجه شود. اگر به نیازهای کودک توجه جدی نشود، ممکن است کودک به ناهنجاری های اجتماعی، افسردگی، خلاء شخصیت و ... دچار شود.
والدین عاقل گاهی از فرزند خود می پرسند که کاری بوده که دوست داشتی من برات انجام بدم اما انجام ندادم؟
والدین عاقل فرزند خود را همانگونه که است، دوست دارند. این والدین حتی زمانی که از فرزندشان عصبانی و ناراحت هستند به او نشان می دهند که با این وجود همچنان دوستش دارند. یکی از اشتباهاتی که برخی از والدین مرتکب می شوند این است که در مورد بدرفتاری های فرزندشان او را تهدید به دوست نداشتن می کنند، این مسئله به دلبستگی کودک آسیب می رساند و او را با اضطراب های مختلف و ترس از دست دادن مواجه می کند که می تواند تا بزرگسالی همراه کودک باقی بماند.
والدین عاقل می دانند که کودکان قرار است که در آینده در جامعه حضور داشته باشند و در کنار دیگران کار و فعالیت کنند پس برای موفقیت باید قوانین جامعه را بیاموزند، با آداب معاشرت آشنا شده و برای احساسات و عقاید سایر افراد ارزش قائل شوند به همین دلیل در جهت آموزش مهارت های اجتماعی از همان سال های اولیه کودکی فرزندشان تلاش کرده و به آنها مهارت های اجتماعی را می آموزند.
هر کودک یک فرد خاص است و استعدادها و توانایی های خاص خودش را دارد والدین آگاه با دانستن این موضوع فرزندان خود را با هم مقایسه نمی کنند زیرا مقایسات باعث عصبانی شدن بچه ها شده و سبب می شود آنها حس تلخی و ناراحتی نسبت به والدین یا خواهر و برادر و یا دوست پیدا کنند.
مقایسه کردن کودکان نه تنها موجب ایجاد خشم و کینه در دل مهربان آنان شده بلکه آسیب های روحی جدی به آنها وارد می سازد.