علل اصلی وابستگی کودک به مادر و راه حل مطمئن آن
یک شنبه 11 دی 1401 9:34 AM
همه ما به نوعی در زندگی با مقوله وابستگی آشنایی داریم و آن را تجربه کرده ایم ، هر کدام از ما در طول زندگی به فرد یا حتی اشیاء اطرافمان وابستگی پیدا کرده ایم. در برخی از موارد وابستگی یک مقوله طبیعی است و یک اختلال روان شناختی محسوب نمی شود اما برخی از افراد به نوعی از وابستگی به شکل افراطی دچار هستند. این نوع از وابستگی در کودکان بیشتر دیده می شود و کودک به صورت افراطی به والدین خود وابسته است. وابستگی شدید عواقب نامطلوبی دارد و اثرات نامطلوبی را در زندگی آینده کودکان می گذارد. در این بخش به بررسی علل وابستگی کودک به والدین و طرز صحیح برخورد با کودکان وابسته می پردازیم.
1- دلبستگی ایمن
2- دلبستگی اجتنابی
3- دلبستگی آشفته
مطلوب ترین حالت، انواع دلبستگی ، دلبستگی ایمن است. در دلبستگی ایمن ، مادر فرزندش را فرد اضافه در زندگی اش نمی داند و به او محبت می کند و زمان خود را در کناراو می گذراند و به این صورت دلبستگی ایمن را برای فرزند خود شکل می دهد. کودکی که دچار دلبستگی ایمن می شود در صورت نبود مادر کمی گریه می کند و ناراحت می شود اما با بازگشت مادر به خانه آرام می شود. این کودکان در بزرگسالی افرادی اجتماعی و مهربان هستند و روابط عاطفی متعهدانه و صمیمی تری خواهند داشت.
کودک از 8 تا 12 ماهگی دچار اضطراب قرینگی و از 12 تا 18 ماهگی دچار اضطراب جدایی می شود.
کودکان به والدین خصوصا مادر خود دلبستگی توام با احساس امنیت دارند. این کودکان پس از بازگشت مادر تعامل خوبی با مادر برقرار می کنند.
کودکانی که دلبستگی آنها بدون احساس امنیت است. بدین معنی که اگر مادر آنها را ترک کند پس از بازگشت مادر با مادر ارتباط برقرار نمی کنند.
کودکانی که دلبستگی آنها بدون احساس امنیت است. فرق این دسته با دسته قبلی در این است که این کودکان با اینکه نیازمند تماس جسمی با مادر هستند اما پس از بازگشت مادر در پذیرش مجدد مادر دودل هستند و از خود مقاومت نشان می دهند.
کودکان نابسامان با رفتارهای متقانض می باشند. این کودکان که اغلب افسردگی دارند بعد از نزدیک شدن به مادر بلافاصله از او فاصله می گیرند.
کودک برای کسب احساس امنیت دوست دارد با اطرافیان ارتباط صمیمی برقرار کند و از همین جا وابستگی شکل می گیرد اما اگر دلبستگی در کودک به شکل صحیح هدایت شود منجر به وابستگی نمی شود. اگر کودک در سالهای ابتدایی دلبستگی توام با امنیت را تجربه نکند در بزرگسالی نمی تواند یک رابطه سالم عاطفی برقرار کند.
اگر نیازهای عاطفی کودک برطرف نشود و او احساس ایمنی نکند دچار درماندگی و نوعی حالت وابستگی می شود. شخصیت های وابسته در سنین یک تا سه سالگی طرد شدگی را تجربه کرده اند.
رفتار والدین بر روی کودک بسیار اثرگذار است مثلا مادری که خود دچار وابستگی باشد ، کودک او نیز دچار وابستگی خواهد شد. این والدین با محبت افراط گونه برای از دست ندادن حمایت کودک او را به خود وابسته می کنند تا کودک از کنار آنها جدا نشود.
بسیاری از مشکلات زناشوئی عاملی در ایجاد ترس و عدم امنیت کودک است که در بزرگسالی باعث وابستگی شدید کودک می شود. این حالات اگر ادامه پیدا کند فرد دچار اختلال شخصیت وابسته می شود. افرادی که دچار این اختلال هستند به نوعی در انجام فعالیت های روزانه خود محتاج دیگران هستند،از دیگران متوقع بوده ومسئولیت های مهم زندگی را به دیگران محول می کنند.
کودکی که در محیط امنی تربیت نشده است و احساس تنهایی دارد ، در معرض وابستگی قرار دارد. همچنین کودکی که والدین او تمام کارهایش را انجام می دهند و او از استقلال می ترسد و از مسئولیت فرار می کند و فاقد اعتماد به نفس است دچار وابستگی می شود.
وابستگی کودکان به والدین از شش تا هشت ماهگی آغازمی شود و تا حدود دو سالگی ادامه می یابد. بروز اضطراب جدایی از ده تا هجده ماهگی طبیعی است و این مرحله جزو رشد و بزرگ شدن اوست. این کودکان بر اساس نیازهای احساسی و رشدی یک والد را نسبت به دیگری ترجیح می دهند.اگر در این دوره کودک به پدر علاقه نشان دهد ، پدر می تواند به بچه کمک کند تا راهی برای جداشدن از مادرش پیدا کند و به ااحساس استقلال دست یابد. والدین در دوران باید احساسات خود را مدیریت کنند تا شخصیت کودک رشد کند و تکامل یابد.
این کودکان برای جلب توجه والدین به خود، زیاد سوال می کنند.
برای کارهای کوچک خود نیز به والدین مراجعه می کنند.
به والدین خود می چسبند و دوست ندارند از آنها جدا شوند.
از تنهایی وحشت دارند و برای اینکه تنها نمانند همیشه همراه والدین خود هستند.
دوست ندارند والدین آنها به دیگری توجه کند بنابراین برای جلب توجه کارهایی مانند گریه کردن ، جیغ زدن و... می کنند.
وابستگی در دختران و در کودکانی که فرزند آخر هستند بیشتر است زیرا این کودکان ترس از دست دادن اطرافیان را دارند. همچنین کودکانی که دچار بیماریهای مزمن می شوند بیشتر به والدین خود وابسته هستند. اگر مشکل وابستگی در کودک درمان نشود ، تمام اختلالات و مشکلاتی که از وابستگی نشأ ت می گیرد وارد زندگی زناشوئی فرد می شود.
برای این که کودک شما بداند همیشه در کنار او نیستید او را از همان کودکی برای مدت زمانی کوتاه نزد فردی مطمئن مانند مادر خود بگذارید. به کودکتان بگویید که برای چه از خانه خارج می شوید تا وقتی شما نیز از او درباره کارهایش میپرسید جوابتان را بدهد. سپس درباره کارهایی که در نبود خودتان کودکتان انجام خواهد داد صحبت کنید مثلا بگویید من به خرید می روم و بعد از اینکه ناهارت را خوردی و مادر بزرگ برایت کتاب خواند بر می گردم. اگر بدون اطلاع قبلی خانه را ترک کنید، کودک فکر می کند که این کار در آینده هم تکرار خواهید کرد و او به شما بی اعتماد می شود بنابراین اجازه نمی دهد دیگر از خانه خارج شوید.
با انجام این بازی ساده کودک اطمینان می یابد که دوباره می تواند افرادی را که دوستشان دارد را ببیند پس با کودک خود قایم موشک بازی کنید. هنگام ترک کردن کودک ساعت بازگشت خود را به او بگویید و در همان ساعت که قول داده اید برگردید زیرا کودکان زیر پنج سال به شدت نگران عدم بازگشت و از دست دادن والدین شان هستند.
به کودکتان بگویید در نبود شما در خانه اتفاق بدی برای او نمی افتد و او می تواند برخی از کارهای سرگرم کننده مانند دیدن فیلم و... را انجام دهد.
ممکن است در ابتدا کودک شما گریه و زاری کند اما رفته رفته وقتی کودک متوجه شود که در زمان غیبت شما می تواند به زندگی ادامه دهد، گریه و فریادهای او کم می شود چون می داند مادرش دوباره باز خواهد گشت و با او بازی خواهد کرد.
وقتی در کنار فرزندتان نیستید و او دوری شما را می پذیرد، از او تمجید کنید و بگویید خیلی خوشحالم که تو دیگر بزرگ شده ای و می توانی بدون مادرت خوش بگذرانی.
لازم است کودک زمانی نزدیک و زمانی دور از شما باشد. زمانی را صرف انجام کارهایتان کنید و زمانی را به کودک خود محبت کنید تا او یاد بگیرد شما بعد از کارتان به سراغ او می آیید و او دیگر برای جلب توجه یا اطمینان به شما نمی چسبد. اگر کودک در زمانی که شما مشغول انجام کارتان هستید ، گریه و زاری می کند او را روی صندلی نق زدن بگذارید و بگذارید کودک دور از شما به گریه کردن ادامه دهد.
با کودک خود بازی مسابقه با زمان را اجرا کنید. پنج دقیقه از وقت خود را به او بدهید و پنج دقیقه وقت بگذارید تا او با خود بازی کند. به تدریج بر مدت زمان تنها بازی کردن او بیافزایید. با این روش کودک می تواند به تنهایی با خود بازی کند.
احساس آشفتگی و پریشانی نداشته باشید و از کودک خود عصبی نشوید زیرا کودک با شما بودن را بیشتر از هر چیزی دیگری در این دنیا ترجیح می دهد.
زمان گرفتن کودک در آغوش و نوازش او نگویید که از شما دور شود زیرا این کار موجب گیج شدن کودک می شود و او نمی داند که بماند یا برود.
زمان بیمار بودن کودک به او اجازه ندهید که کارهایی را که در مواقع عادی برایش مجاز نیست انجام دهد زیرا با این کارتان کودک دوست خواهد داشت که بیمار شود تا شما به او توجه کنید. هنگامی که کودک بیمار است باید واقع بینانه و با کمترین تغییر در برنامه روزانه با کودک برخورد کنید.