0

معنا و معيار حجاب

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

معنا و معيار حجاب
سه شنبه 28 دی 1389  2:32 PM

در تفسير نمونه بحث گسترده‌اي درباره معنا و مصداق حجاب صورت گرفته است و معيارهاي سه گانه‌اي که در ضمن رعايت آن، حجاب به درستي رعايت شده است را ذکر کرده است. اين موارد به صورت تکميلي و تدريجي از حداقل حجاب تا معناي کامل حجاب مي‌باشند.

در تقسير نمونه واژه حجاب اين گونه در دو معناي خود تعريف مي‌شود:

حجاب هر چند در استعمال هاى روزمره به معنى پوشش زن به کار مى‏رود، ولى در لغت و در تعبيرات فقها چنين مفهومى را ندارد.

حجاب در لغت به معنى چيزى است که در ميان دو شى‏ء حائل مى‏شود. به همين جهت پرده‏اى که در ميان قلب و ريه کشيده شده « حجاب حاجز» ناميده شده است.

در قرآن مجيد نيز اين کلمه همه جا به معنى پرده يا حائل به کار رفته است، مانند آيه:

جَعَلْنا بَيْنَکَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً: ما در ميان تو و کسانى که‌ايمان به آخرت نمى‏آورند پرده پوشيده‏اى قرار داديم. (سوره اسراء / 45)

در اين آيه نيز مى‏خوانيم: حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ: تا موقعى که خورشيد در پشت پرده افق پنهان شد. (سوره / ص32)

و در آيه ديگر: وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ: براى هيچ انسانى ممکن نيست که خداوند با او سخن بگويد مگر از طريق وحى يا از پشت پرده. (شورى / 51)

در کلمات فقها از قديم ترين ايام تا کنون نيز در مورد پوشش زنان معمولا کلمه ستر به کار رفته است، و در روايات اسلامى نيز همين تعبير يا شبيه آن وارد شده است. و به کار رفتن کلمه حجاب در پوشش زنان اصطلاحى است که بيشتر در عصر ما پيدا شده و اگر در تواريخ و روايات پيدا شود، بسيار کم است.

حال به بررسي مفهوم حجاب در معناي دوم که موضوع بحث ما در اين مقاله است، خواهيم پرداخت که از منظر تفسير نمونه بررسي شده است:

قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ (نور / 30)

به مؤمنان بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و فروج خود را حفظ کنند، اين براى آنها پاکيزه‏تر است،

خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است.

در اين آيه دو دستور جداگانه ذکر شده است:

الف) اين آيه نمى‏گويد مؤمنان بايد چشمهاشان را فرو بندند، بلکه مى‏گويد بايد نگاه خود را کم و کوتاه کنند، و اين تعبير لطيفى است به اين منظور که اگر انسان به راستى هنگامى که با زن نامحرمى روبرو مى‏شود بخواهد چشم خود را به کلى ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن براى او ممکن نيست، اما اگر نگاه را از صورت و‌اندام او بر گيرد و چشم خود را پائين‌اندازد گويى از نگاه خويش کاسته است و آن صحنه‏اى را که ممنوع است از منطقه ديد خود حذف کرده‏ است.

ب) دومين دستور در آيه فوق همان مساله حفظ فروج است که موضوع بحث ما در حجاب است. منظور از حفظ فرج که در روايات وارد شده است پوشانيدن‏آن از نگاه کردن ديگران است. و به اين ترتيب چشم‏چرانى همان گونه که بر مردان حرام است بر زنان نيز حرام مى‏باشد، و پوشانيدن عورت از نگاه ديگران، چه از مرد و چه از زن براى زنان نيز همانند مردان واجب است.‏

در تفسير نمونه، معيار سه گانه‌اي نيز براي حجاب ذکر شده است:

1- آنها نبايد زينت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبيعتا ظاهر است. در اينکه منظور از زينتى که زنان بايد آن را بپوشانند و همچنين زينت آشکارى که در اظهار آن مجازند چيست؟ در ميان مفسران سخن بسيار است.

بعضى زينت پنهان را به معنى زينت طبيعى (اندام زيباى زن) گرفته‏اند، در حالى که کلمه زينت به اين معنى کمتر اطلاق مى‏شود. بعضى ديگر آن را به معنى محل زينت گرفته‏اند، زيرا آشکار کردن خود زينت، مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهايى مانعى ندارد و اگر ممنوعيتى باشد مربوط به محل اين زينت‌ها است، يعنى گوشها و گردن و دستها و بازوان.

بعضى ديگر آن را به معنى خود زينت آلات گرفته‏اند در حالى که روى بدن قرار گرفته است. زيرا آشکار کردن چنين زينتى توام با آشکار کردن ‌اندامى است که زينت بر آن قرار دارد.

حق اين است که ما آيه را بدون پيش داورى و طبق ظاهر آن تفسير کنيم که ظاهر آن معنى سوم است و بنا بر اين زنان حق ندارند زينت هايى که معمولا پنهانى است را آشکار سازند هر چند‌اندامشان نمايان نشود. به اين ترتيب آشکار کردن لباس هاى زينتى مخصوصى را که در زير لباس عادى يا چادر مى‏پوشند مجاز نيست، زيرا قرآن از ظاهر ساختن چنين زينت هايى نهى کرده است.

در روايات متعددى که از ائمه اهل بيت (ع) نقل شده نيز همين معنى ديده مى‏شود که زينت باطن را به گردنبند و بازوبندتفسير کرده‌اند.

و چون در روايات متعدد ديگرى زينت ظاهر به انگشتر و سرمه و مانند آن تفسير شده مى‏فهميم که منظور از زينت باطن نيز خود زينت هايى است که نهفته و پوشيده است.

2- دومين حکمى که در آيه بيان شده اين است که: آنها بايد خمارهاى خود را بر سينه ‏هاى خود بيفکنند.

خمر جمع خمار در اصل به معنى پوشش است، ولى معمولا به چيزى گفته مى‏شود که زنان با آن سر خود را مى‏پوشانند.

جيوب، جمع جيب به معنى يقه پيراهن است که از آن تعبير به گريبان مى‏شود و گاه به قسمت بالاى سينه به تناسب مجاورت با آن نيز اطلاق مى‏گردد.

از اين جمله استفاده مى‏شود که زنان قبل از نزول آيه، دامنه روسرى خود را به شانه‏ها يا پشت سر مى‏افکندند، به طورى که گردن و کمى از سينه آنها نمايان مى‏شد. قرآن دستور مى‏دهد روسرى خود را بر گريبان خود بيفکنند تا گردن و آن قسمت از سينه که بيرون است مستور گردد.

3- در سومين حکم مواردى را که زنان مى‏توانند در آنجا حجاب خود را برگيرند و زينت پنهان خود را آشکار سازند با اين عبارت شرح مى‏دهد: آنها نبايد زينت خود را آشکار سازند مگردر دوازده مورد که در عناوين بعدي به آن موارد خواهيم پرداخت.

استثنائاتي نيز درباره اصل رعايت حجاب براي خود زنان در اينکه چه مقدار بايد رعايت کنند و در مورد اينکه براي عده‌اي از حتي زنان هم بايد حجاب را داشته باشند وجود دارد که در يکي از سرفصل‌هاي همين تحقيق به آن مي‌پردازيم.

اما موارد سه گانه‌اي که پرداخت شد به نوعي نشان گر بحث‌هاي تدريجي در صدر اسلام نيز هست چرا که حکم حجاب به صورت تدريجي و براي اولين بار درمورد همسران پيامبر اسلام(ص) نازل شد و عموميت يافت و موارد رعايت و لزوم آن نيز به صورت تدريجي اعمال مي‌شد تا زمينه پذيرش آن نيز در جامعه بهتر فراهم شود.

نکته مهم در اين ايه اين است که اسلام نگاهي چند متغيري و کامل به عفت در جامعه دارد و همزمان که از لزوم رعايت حجاب از سوي زنان سخن مي‌گويد در همان آيه نيز از مردان مي‌خواهد که چشم‌هاي خود را بپوشانند و سلامت اخلاقي جامعه به هر دو عامل بستگي دارد.

تبيان

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها