0

حقّ مال و ثروت در رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام (2)

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

حقّ مال و ثروت در رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام (2)
سه شنبه 8 آذر 1401  10:22 AM

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

موضوع بحثمان در این برنامه‌ی درس‌هایی از قرآن مدّتی است بیان امام سجّاد را نقل می‌کنیم که حقوق بشر را گفته، نه حقوق بشری که امروز دنیا می‌گوید، حقوق بشری که امام سجّاد می‌گوید. اوّل که حقوق بشر، حقوق اعضای حقوق بشر را گفته، دنیا می‌گوید حقوق بشر، امام سجّاد می‌گوید حقوق چشم بشر، حقّ گوش بشر، زبانش، پایش، دستش، حقّ دوستت، حقّ دشمنت، حقّ همسایه‌ات، حقّ پدر، مادر، همسر. این حقوق بیش از پنجاه تا حق است، داریم صحبت می‌کنیم، الآن رسیدیم به حقّ مال. این مال چه حقّی دارد؟ یعنی هر کس هر مالی دارد، کم یا زیاد حقوقی دارد. از کجا آوردی؟ اسلام نمی‌گوید چرا داری، مقدار مالکیت در اسلام محدود نیست که آدم باید دو میلیون داشته باشد، صد میلیون داشته باشد، میلیارد داشته باشد، اسلام گفته هر انسانی محدودیت ندارد، ولی قانون دارد، از کجا آوردی؟ گاهی انسان مال زیادی دارد، حلال است، گاهی ممکن است مالش کم هم باشد، حرام باشد، یک مثالی در ذهنم هست، بزنم. دو نفر می‌روند کنار دریا، برای گرفتن ماهی تور می‌اندازند، یکی تور را بالا می‌کشد، صد تا ماهی داخل تورش رفته، یکی تور را بالا می‌کشد، دو تا ماهی داخل تورش رفته، یکی سرمایه‌دار می‌شود، یکی فقیر می‌شود، هیچ ظلمی هم به کسی نشده، نه استثماری بوده، نه استحماری بوده، نه غشّ و کلاهبرداری بوده، نه اختلاس بوده، نه کم‌فروشی، هیچی نبوده.
گاهی وقت‌ها مال به یک سمتی می‌رود. یک منطقه‌ی کشاورزی می‌کنند، یک طرف مزرعه میوه‌هایش خوب می‌شود، یک طرف مزرعه میوه‌هایش بد می‌شود، بنابراین هر کس دارد، نمی‌شود گفت این حتماً دزد است، اختلاس است. اسلام آن‌چه که در نهج البلاغه دارد، می‌گوید: «ارْفَعْ إِلَيَّ حِسَابَك‏» (نهج البلاغه، نامه‌ی 40)، ببین از کجا آوردی، اگر حلال است، نوش جانت، کم یا زیاد، حقّ مال.
حالا حلال پیدا کردی، کجا می‌خواهی خرج کنی؟ ممکن است بگویی من شبانه‌روز سه شیفته کار کردم، کار ابتکاری داشتم، پولدار شدم. خیلی خب، حالا هر کس پول دارد، هر جوری هست، می‌تواند خرج کند؟ نان خودت هست در سفره، دکتر به شما اجازه می‌دهد هر چه می‌خواهی، بخوری؟ سر سفره‌ی خودت مالک هستی، ولی انسانِ مالک هم حق ندارد هر چیزی دلش می‌خواهد انجام بدهد. راجع به حقّ مال صحبت می‌کردیم، مطالبی در جلسه‌ی قبل گفتیم، ادامه‌اش.
1- مال در قرآن، خیر، زینت و فضل الهی
لقب‌های دنیا: مال خیر هست، قرآن به کلمه‌ی مال خیر گفته است، مثلاً می‌خواهد بگوید اگر از دنیا می‌روی، مالی گذاشتی، وصیّت کن، می‌گوید: «إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّة» (بقره/ 180)، اگر خیری گذاشتی، عوض این‌که بگوید مال گذاشتی، می‌گوید خیر گذاشتی، پس در قرآن مال خیر است. مال زینت است. این هم، «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا» (کهف/ 46)، آیه قرآن است، پس هم خیر است، هم زینت. مال فضل هم هست، فضل خداست، لطف خداست، می‌گوید نماز جمعه که تمام شد، بروید مغازه‌ها را باز کنید، کاسبی کنید، جمعه هم تمام جمعه را تعطیل نکنید، فقط «إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ» (جمعه/ 9)، صدای نماز جمعه را که شنیدید، «ذَرُوا الْبَيْعَ» (جمعه/ 9)، مغازه را ببندید، دومرتبه می‌گوید: «فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ» (جمعه/ 10)، نماز جمعه تمام شد، بیایید مغازه را باز کنید، تعطیلات دو ساعت، یک ساعت، نیم ساعت. این‌که ما بگوییم، ده روز، پنج روز، هفت روز، بین التعطیلین، این تعطیلات خیلی در کشور ما زیاد است، کشورهای دیگر را نمی‌دانم، ممکن است، اسلام به ما گفته تعطیلات حداقل.
حالا مال چند تا لقب داشت؟ مال خیر است، مال زینت است، مال فضل خداست، ولی خب حقّش چه هست؟
در روایات یک «خَیْرُ الْمال» داریم، یک «شَرُّ الْمال» داریم. بهترین مال چه پولی است؟ یعنی الآن شما هر چه داری، کم یا زیاد مال خوبی است، یا نه؟ بهترین مال چه هست؟ امام رضا فرمود: «أَفْضَلُ الْمَالِ مَا وُقِيَ بِهِ الْعِرْضُ» (بحار الأنوار، ج ‏75، ص 352)، بهترین مال این است که آبرویت را نگه دارد، بهترین مال این است که آدم، خیلی‎ها افرادی هستند که پول دارند، ولی چون بد خرج می‌کنند، یا خرج نمی‌کنند، خودشان را تحقیر می‌کنند، می‌گویند فلانی گداست، خنس است، بخیل است، سخت است. خب این پولی که باعث می‌شود آبرویت بریزد، چه ارزشی دارد؟ یا یک ساختمانی می‌سازد، برجی می‌سازد با پول قرضی، بعد بدهکار می‌شود، مجبور می‌شود برج را بفروشد، مغازه و پاساژ و هر چه که دارد، بفروشد، قرض‌هایش را بدهد، یک مال است خیر ندارد، مال داری، ولی با مال آبروی خودت را ضایع کردی، اگر این مال آبرویت را حفظ کرده، مال خوبی است، اگر هم پول داری، هم مردم فحشت می‌دهند، یعنی معلوم می‌شود خوب نیست. «أَفْضَلُ الْمَالِ مَا وُقِيَ بِهِ الْعِرْضُ» ، این یک.
2- بهره‌گیری از مال در ادای حقوق مردم
«أَفْضَلُ الْمَالِ مَا قَضَيْتَ بِهِ الْحُقُوقَ» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 208)، حدیث دیگر ، بهترین مال این است که حقّ مردم را بدهی. قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِه‏» (عبس/ 24)، آقایی که داری غذا می‌خوری، یک خورده در غذایت دقّت کن، این‌که می‌خوری، حلال است، یا حرام؟ 2- این‌که می‌خوری، همسایه‌ها هم دارند، یا همسایه‌ها فقیر هستند؟
3- این‌که داری، چه‌قدر حق داری مصرف کنی؟ «فَلْيَنْظُرِ» نگاه کن از چه چیزی ترکیب شده، همین سیب زمینی هم که می‌خوریم، چند درصدش آب است، چند درصدش قند است، چند درصدش نشاسته است، فرمول این‌که می‌خوریم، می‌دانی چی هست؟ از کجا درست شده؟ زمین که ترش نیست، لیو ترش، ترشی‌اش از کجا آمد؟ زمین که شیرین نیست، این خرما و توتی که شیرین است، شیرینی‌اش از کجا آمد؟ غذا خوردنمان غافلانه نباشد. قرآن آن‌هایی که غافلانه غذا می‌خوردند، می‌گوید که: «يَأْكُلُونَ» (محمّد/ 12)، می‌خورد، اما «كَما تَأْكُلُ الْأَنْعام‏» (محمّد/ 12)، حیوان هم می‌خورد، هر خوردنی ارزش نیست، خوردن آگاهانه. از کجا آمد؟ از چه ترکیب شد؟ حالا که می‌خوری، از این انرژی‌اش چه استفاده‌ای می‌کنی؟ زور پیدا کردی، زور را کجا مصرف می‌کنی؟ دنیا خوب است، به شرطی که دست آدم فکور و عاقل بیفتد.
در قرآن یک آیه داریم، می‌گوید: «لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (ذاریات/ 19 و معارج/ 25)، مالی ارزش داری که وقتی می‌خوری، بگویی همین که من می‌خورم، دیگران هم دارند بخورند، سهم آن‌ها را هم دادم.
یک روایت داریم، امام رضا علیه السلام وقتی می‌خواست غذا بخورد، می‌گفت یک ظرفی بیاورید، به قول ما مثلاً یک سینی، یک سینی بیاورید، هر چه در سفره‌ی خودش بود، بخشی از سفره‌ی خودش را برمی‌داشت می‌گذاشت در سینی، می‌گفت این را به همسایه بده، چون وقتی من می‌خورم، همسایه‌ام هم سیر باشد. (الكافي، چاپ إسلامية، ج ‏4، ص 52)
حدیث داریم که اگر کسی شکمش سیر باشد، همسایه‌اش گرسنه باشد، این دین ندارد، «مَا آمَنَ بِاللَّهِ»، ایمان ندارد به خدا کسی که شب می‌خوابد، شکمش سیر است، ولی همسایه‌هایش گرسنه هستند. (وسائل الشيعة، ج ‏17، ص 209) پناه بر خدا.
مال، بهترین مال این است که آبرویت را حفظ کند، بهترین مال این است که حقوقش داده بشود. «أَفْضَلُ الْأَمْوَالِ مَا اسْتُرِقَّ بِهِ الرِّجَال‏» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 190)، بهترین مال این است که محبوب مردم باشی، یعنی پول را خرج کنی، دوستانت را دور خودت جمع کنی، صله‌ی رحم کنی، به این وام بدهی، به او کمک کنی، خیّر باشی، خیّر هم لازم نیست آدم خودش پولدار باشد، قرآن دو تا آیه داریم، یکی می‌گوید اگر داری از جیب خودت بده، انفاق کن، اگر هم نداری، از دیگران بگیر، بده به دیگران، یعنی ریش گرو بگذار، از آبرویت و چهره‌ات استفاده کن.
3- توسعه زندگی با بهره‌گیری از مال حلال
امیرالمؤمنین در روایتی فرمود: «أَفْضَلُ الْأَمْوَالِ أَحْسَنُهَا أَثَراً عَلَيْكَ» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 202)، مال شما خوب است، یا نه؟ اگر اثر مال در زندگی‌ات هست، خوب است، افرادی هستند وضع مالی‌شان خوب است، اما لباس کهنه می‌پوشد، می‌تواند خانه‌ی خوب تهیه کند، اما در یک خانه‌ی خرابه زندگی می‌کند، یعنی به خودش، به زن و بچّه‌اش تنگ می‌گیرد، زندگی، زندگی فقیرانه است، می‌گوید این مال، مال خوبی نیست، بهترین مال این است که اثرش در زندگی شما هم باشد.
«خَيْرُ مَالِ الْمَرْءِ وَ ذَخَائِرِهِ الصَّدَقَةُ» (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ‏2، ص 61)، مالی که داری، صدقه هم می‌دهی؟ برای قیامتت هم پیش می‌فرستی؟ این‌ها روایاتی بود که راجع به مال بود.
«خَيْرُ مَالِكَ مَا أَعَانَكَ عَلَى حَاجَتِكَ» (بحار الأنوار ج 75، ص 12)، بهترین مال این است که مشکلات شما را حل کند، این مالی که داری، مشکلت را هم حل می‌کند، یا نه؟ خیلی‌ها پول دارند، ولی غرق در مشکلات هستند، یعنی از پولش برای حلّ مشکل خودش و دیگران استفاده نمی‌کند. «إِنَّ خَيْرَ الْمَالِ مَا أَوْرَثَكَ ذُخْراً وَ ذِكْراً وَ أَكْسَبَكَ حَمْداً وَ أَجْراً» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 238)، بهترین مال این است که مردم دعا کنند، بگویند خدا پدرش را بیامرزد، خدا حفظش کند، خدا به سلامتش بدارد، یعنی چنان خرج کنی که مرم ستایش کنند. اگر مال داری ولی هیچ کس از تو تعریف نمی‌کند، نگاهت می‌کنند مثل.
«شَرُّ الْمَال» چیست؟ تا حالا گفتیم بهترین مال چیست، حالا بدترین مال چیست؟ «شَرُّ الْمَالِ مَا لَمْ يُنْفَقْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ مِنْهُ …‏» (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 369)، بدترین مال این است که در راه خدا خرج نشود.
4- صرف مال در راه رضای خدا
مال در چه راهی باید خرج بشود؟ چه داریم می‌گوییم؟ می‌گوییم امام زین العابدین دارد می‌آید می‌گوید هر چیزی حقّ دارد، مال هم به گردن ما حق دارد، حقّ مال چیست؟
1- مالت دادند، از این مال در راه خدا تلاش کن، «تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ» (صف/ 11)، با مالش کمک می‌کند، یعنی جبهه نمی‌رود، ولی یک جبهه رفته را کمک می‌کند. «تُجاهِدُونَ … بِأَمْوالِكُمْ» (صف/ 11)، در قرآن داریم، «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُم‏» (بقره/ 261 و 262 و 274، نساء/ 38، انفال/ 36) در قرآن داریم، «آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ» (بقره/ 177) در قرآن داریم، «وَ الَّذين‏في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (معارج/ 24 و 25) در قرآن داریم، تعبیرات قرآن «تُجاهِدُونَ» (صف/ 11)، «يُنْفِقُون‏» (بقره/ 3 و 215 و 219 و 261 و 262 و 265 و 274 و آل عمران/ 134 و انفال/ 3، توبه/ 121 و حج/ 35، قصص/ 54، سجده/ 16، شوری/ 38) «يُطْعِمُونَ» (انسان/ 8)، «آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ» (بقره/ 177)، «وَ الَّذينَ في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (معارج/ 24 و 25). خمس در قرآن هست، زکات 32 بار در قرآن هست، کفّارات در قرآن هست، قسم خوردی، عمل نکردی، جریمه‌اش این هست که مثلاً ده تا گرسنه را سیر کنی، کفّارات. نذر، نذر کردی، باید عمل کنی، «يُوفُونَ بِالنَّذْر» (انسان/ 7) آیه قرآن هست، قول دادی به خدا، باید عمل کنی.
ما حدود چند صد آیه در قرآن داریم، همه‌اش برای کمک به فقراست، تعبیراتش مختلف است، بعضی‌هایش در قالب خمس است، در قالب زکات است، در قالب «تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ» (صف/ 11) است، در قالب کفّاره است، در قالب «يُطْعِمُونَ» (انسان/ 8)، اطعام است، در قالب «يُؤْثِرُون‏» (حشر/ 9)، ایثار است، در قالب «يُنْفِقُون‏» انفاق است، چند صد آیه، بیش از دویست، سیصد آیه این است که به شکم مردم برسید، به معیشت مردم برسید. این‌ها استفاده‌های خوب است.
استفاده‌های منفی.
5- کبر و غرور، آفت مال و ثروت
کسانی که پول دارند، به خاطر این پولشان گردن‌کلفتی می‌کنند، این‌ها را هم آیه داریم، گردن‌کلفتانی که به خاطر پول گردن‌کلفتی می‌کنند:
1- می‌گوید که «أَ فَرَأَيْتَ الَّذي كَفَرَ بِآياتِنا وَ قالَ لَأُوتَيَنَّ مالاً وَ وَلَداً» (مریم/ 77)، زندگی‌اش خوب است، می‌گوید من هر جا باشم، خوش خواهم بود، من قیامت هم خوش خواهم بود، قیامت هم اگر باشد، من وضعم در قیامت خوب خواهد بود.
آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «جَعَلْتُ لَهُ مالاً مَمْدُوداً، وَ بَنينَ شُهُوداً» (مدّثّر/ 12 و 13)، بچّه‌هایی زیاد دارد و بچّه‌هایش هم دور تا دورش هستند، یک منطقه‌ای را برای همه‌ی پسرها و دخترها و عروس‌ها و دامادها گرفته، همه دورهمی هستند، وَ بَنينَ شُهُوداً»، اولادهایش دورش هستند، «مالاً مَمْدُوداً»، یعنی ثروت گسترده دارد، اما «كَلاَّ إِنَّهُ كانَ لِآياتِنا عَنيداً» (مدّثّر/ 16)، ولی آدم لجبازی است، پول دارد، ولی انصاف ندارد، حق را می‌فهمد، قبول نمی‌کند.
مال دارد، به خاطر مالش سر به سر دیگران می‌گذارد. یک بچّه تاجر است، یک تاجر است، هر فقیری که می‌رود، متلکش می‌گوید، این فقیر هم چون دستش خالی است، جواب نمی‌دهد. قرآن یک آیه برای این‌ها دارد، حفظ هستید، به نظرم خیلی‌هایتان حفظ هستید، «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ، الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ» (همزه/ 1 و 2)، وای به کسی که به این و آن نیش می‌زند، به خاطر این‌که پول دارد، چون پول دارد، نیش می‌زند، یا گاهی هم یک کمکی هم می‌کند، مثلاً غذا می‌دهد، میوه می‌دهد، شیرینی می‌دهد، گاهی هم پولش را خرج می‌کند، اما وقتی پولش خرج می‌کند، مردم را مسخره هم می‌کند، یعنی یک متلک هم به ایشان می‌گوید، این به خاطر این‌که جیبش پر است، جرأت به خودش می‌دهد که هم متلک بگوید، هم.
تحقیر. قرآن در سوره‌ی منافقین به منافقین می‌فرماید: «لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ» (منافقون/ 9)، اگر پول دارید، از خودتان غافل نشوید. «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ» (تکاثر/ 1)، در جلسه‌ی قبل گفتم، سرشماری می‌کنند، فامیل ما بیش‌تر است، فامیل ما بیش‌تر است، حزب ما، فلان.
آیه‌ای دیگر داریم، می‌گفتند: «نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْك‏» (بقره/ 247)، اگر بناست قدرتی پیدا بشود، ما باید داشته باشیم، چرا؟ چون ما پول داریم، چون پول داریم، باید رأی بیاوریم، انتخابات را باید برنده بشویم، رئیس جمهور را باید، شورای شهر را باید ما تعیین کنیم، فلان وکیل و وزیر و خبرگان را باید ما تعیین کنیم، چون پول داریم، این‌ها استفاده‌ی بد از مال است.
دین‌فروشی می‌کند، پول دارد، ولی با چه قمیتی؟ قرآن می‌فرماید بعضی‌ها: «إِنَّ كَثيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ» (توبه/ 34)، بعضی از دانشمندان یهود و نصاری، «لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ» (توبه/ 34)، مال مردم را به باطل می‌گیرند، ممکن است آدم آخوند هم باشد، قاضی است، عمّامه سرش است، جابجا می‌کند، اگر کسی دین‌فروشی کند، «إِنَّ كَثيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ»، بسیاری از دانشمندان یهود و نصاری «لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ»، مال مردم را به باطل می‌خورند، یعنی از لباسش سوءاستفاده می‌کند، «يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَليلاً» (بقره/ 174)، دین‌فروشی می‌کند، دینش را داد، یک پولی گرفت.
بعضی‌ها غرور آن‌ها را می‌گیرد، فکر می‌کند حالا که پول دارد، عمرش هم طولانی است، عزّتش هم طولانی است، «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» (همزه/ 3)، «يَحْسَبُ» یعنی در دنیای خیال فکر می‌کند که مالش به او خلود و جاودانگی می‌دهد، نه، ممکن است پول زیاد داشته باشی، ولی عمرت سرآمده، خیلی عمر نداری.
«کَنْز»، کسانی که پولشان را می‌خوابانند و در راه جامعه مصرف نمی‌کنند، این‌ها هم مسئولیت دارد.
امام سجّاد می‌فرماید که حقّ مالت این است که: «لَا تَأْخُذَهُ إِلَّا مِنْ حِلِّهِ» (تحف العقول، ص 267)، اگر حلال است، بگیر، حرام است، نگیر.
«مَنِ اكْتَسَبَ مَالًا مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ أَضَرَّ بِآخِرَتِه‏» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 621)، اگر کسی یک پولی پیدا کند، ولی با دین‌فروشی، «أَضَرَّ بِآخِرَتِه‏»، ضرر به آخرتش زده است.
6- خطر صرف مال در راه نادرست
«مَنِ اكْتَسَبَ مَالاً مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ يَصْرِفْهُ فِي غَيْرِ حَقِّه‏» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 644 و 645)، اگر درآمدت حرام باشد، مصرفت هم حرام می‌شود، یعنی مالی که از حرام جمع شد، خداوند مسیرش را جوری قرار می‌دهد که در راه حرام خرج بشود، خیلی مهم هست، از راه درآمد حرام یک پولی جمع کردی، خدا مسیر زندگی‌ات را جوری قرار می‌دهد که همان مال حرام بیش‌ترش را، یا مثلش را، یا مشابهش را در راه حرام خرج کنی. یک بار دیگر حدیث را بخوانم: «مَنِ اكْتَسَبَ مَالاً مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ» کسی که مالی، درآمدی داشته باشد که حلال نباشد، «يَصْرِفْهُ فِي غَيْرِ حَقِّه‏»، مصرفش هم نابجاست، پول نابجا، درآمد نابجا.
«مَنِ اكْتَسَبَ مَالاً مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ كَانَ رَادَّهُ إِلَى النَّار» (الإختصاص، ص 49)، کسی که درآمدش حرام باشد، این درآمد حرام مسیر او به سوی جهنّم است.
می‌فرماید که: «لَا تُحَرِّفَهُ» (تحف العقول، ص 267)، حقّ مال این است که مسیر مال را عوض نکنی. من وصیّت کردم این کار را بکنید، چرا وصیّت من را به هم می‌زنی؟! البته در وصیّت هم باید وصیّت کند مردم‌آزاری نشود. یکی وقتی یکی از مسئولین اوقاف به من می‌گفت: «یک کسی وصیّت کرده که فلان مبلغ را خرج کنید، بین راه نجف و کربلا، شب جمعه، در دعای کمیل این خرما را تقسیم کنید.» می‌گفت: «حالا ما کجا این را.» یعنی این وصیّت‌هایی است که زجر به مردم می‌دهد، اگر من مُردم، چنین کنید، چنین کنید، وصیّتتان یک وصّیتی باشد پهلوی یک اسلام‌شناس باشد، به حق وصیّت کنید، مردم‌آزاری نکنید، عزیزم من را در روستای پدری دفن کن، چه وصّیتی است می‌کنی؟! حالا مگر روستای پدری شما بهشت است که می‌خواهی آنجا دفن بشوی؟! بنده خدا در برف مُرده، روستایشان دو متر برف آمده، اصلاً نمی‌دانند این جنازه را چه‌طور در برف‌ها ببرند، می‌گویند وصیّت کرده. وصّیت می‌کنید، در آن مردم‌آزاری نباشد، ما زنده که هستیم به مقدار کافی مردم‌آزاری می‌کنیم، دیگر حالا مُردنمان.
یک کسی پهلوی من آمد، گفت: «آقای قرائتی غیبتت را کردم، حلال کن.» گفتم: «حلال» گفت: «نمی‌پرسی چی گفتم؟» گفتم: «ببین قیامت این‌قدر تو گیر هستی، دیگر گیر من یکی نباش، حلال، برو باقی کارهایت را درست کن.» افرادی هستند تا زنده هستند، هی اُرد می‌دهند، دستور می‌دهند، توقّع دارند، زندگی‌شان اسباب دردسر برای بستگان است، وقتی هم می‌میرند، وصیّت‌نامه‌شان دردسر می‌شود. بگویید آقا در راه خیر مصرف بشود، راه خیر یک وقت آب‌انبار ساختن است، یک وقت لوله‌کشی آب است، یک وقت ازدواج است، یک وقت کمک تحصیلی به یک دانشجوی طلبه است، ببینید کجا لازم‌تر است، ممکن است هر زمانی یک چیزی، یک وقت به مملکت حمله می‌شود، مسئله‌ی اصلی‌، جنگ می‌شود، یک وقت تهاجم فرهنگی است، مسئله فضای مجازی است، فضای مجازی می‌شود.
7- تحقیق و بررسی، در اخبار فضای مجازی
اسم فضای مجازی را نمی‌خواستم بر زبانم آمد، یک جمله بگویم. فضای مجازی از آن طرف آب و این طرف آب ندارد، تمام کانال‌هایی که پیام‌رسان هستند، ما یک شرط داریم، فقط این کلمه را من می‌توانم بگویم، گوش ما امانت است، قلب ما امانت است، زبان ما امانت است، ما حق نداریم هر چه دوست داریم، بگوییم، هر چه دوست داریم، بشنویم، هر چه دوست داریم، بخوریم، هر جایی دوست داریم، برویم، حتّی اگر او را هم بشناسی که چه کسی است، حالا از آن طرف آب یا از این طرف آب کیه چه چیزی گفته. قرآن به ما دستور داده، آیه‌اش (حجرات/ 6) را بخوانم: «إِنْ جاءَكُمْ»، چه اشکال دارد، یک آیه را، یک کلمه را حفظ کنید، نگاه به بی‌حالی من نداشته باشید، شما باحال گوش بدهید، بسم الله الرّحمن الرّحیم.
[پای تخته] «إِنْ» یعنی اگر، آیه قرآن است، «جاءَكُمْ»، اگر برای شما خبر آورد، ماهواره، فضای مجازی، اینترنت، هر چی، «فاسِقٌ»، اگر یک آدم فاسق، آدم گنهکار، «بِنَبَإٍ»، «نبأ» یعنی خبر، «فَتَبَيَّنُوا»، تحقیق کن. این آیه قرآن است، اگر فاسق خبری برای شما آورد، تحقیق کنید، شاید دروغ بگوید، حتّی عادل، ممکن است عادل هم گول بخورد. در فضای مجازی این آقا چه کسی بود؟ چه چیزی گفت؟ روی چه هدفی گفت؟ منظورش چه بود؟ آقا در همه‌ی سایت‌ها آمده! سایت یعنی دیوار کوچه، به دیوار کوچه می‌شود نوشت زنده باد قرائتی، می‌شود نوشت مرده باد قرائتی، نباید بگوییم چون در سایت‌ها آمده، پس حرف درست است. آقا چاپ شده! مگر نمی‌شود دروغ چاپ کرد؟ فیلمش هست! مگر نمی‌شود فیلمبرداری دروغ باشد؟ خیلی الآن چیزها را با هم ترکیب می‌کنند، یک جوری هم به هم می‌چسبانند که باور کردنش خیلی زود آدم باور می‌کند. «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» (حجرات/ 6)، این‌که قرآن می‌گوید من شفا هستم (إسراء/ 82)، یعنی الآن یکی از بلاهای اجتماعی ما این سایت‌ها و ماهواره‌هاست، اینترنت‌هاست، پیام‌هاست. قرآن می‌گوید شنیدی، خیلی خب، تحقیق کن، راست می‌گوید، یا دروغ، رد نکن، چون ممکن است راست باشد، قبول هم نکن، چون ممکن است دروغ باشد، پس چی؟ «تَبَيَّن» یعنی تحقیق کن.
نمی‌توانیم هر چه گفتند، ما گوش بدهیم، سر ما، سر است، سطل زباله نیست. این زبان ما می‌تواند حرف خوب بزند، اجازه نداریم هر چه می‌خواهیم، بگوییم، به هر کس هر چه می‌خواهیم بگوییم، دلیل داری؟
گاهی وقت‌ها افرادی را ما فاسد می‌دانیم، باید تحقیق کنیم که واقعاً این برداشت من این‌طور است. فکر می‌کنیم مثلاً این، روی سوءظنّ خودمان یک چیزی می‌گوییم. پیغمبر ما (اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد) با یک خانمی صحبت می‌کرد. یک نفر آمد برود، حضرت فرمود که: «این خانم من هست هان»، گفت: «آقا مگر من چیزی گفته بودم؟!» گفت: «نه، حالا اگر رد شدی، گفتی این زن چه کسی بود، این زن چه کسی بود، چه چیزی گفت.» پیغمبر هم مورد سوءظن قرار می‌گیرد.
گاهی وقت‌ها یک مردی، یک زنی، یک ماجرایی پیش می‌آید، تحقیق کنیم، نه زودباور باشیم، که می‌گویند آدم ساده‌ای است، هر چیزی به او می‌گویی، قبول می‌کند. به پیغمبر می‌گفتند «يَقُولُونَ هُوَ أُذُن‏» (توبه/ 61)، پیغمبر سرتاپا گوش است. فرمود گوش بودن من به نفع شماست.
تحقیق. در زمانی باید از فاسق‌ها تحقیق کرد. در زمانی ممکن است بگوییم که شرایط یک جوری است که افراد عادل را هم باز باید تحقیق کرد، چون عادل، خودش عادل است ولی آمدند دروغ به او گفتند، برایش سند ساختند، گولش را دادند.
جمله‌ی امام سجّاد این است، می‌گوید: «لَا تُحَرِّفَهُ» (تحف العقول، ص 267)، این «لَا تُحَرِّفَهُ» را می‌خواهم معنا کنم، «تُحَرِّف» یعنی تحریف، اگر یک پولی را گفتند خرج کن، تحریف نکن، وصیّت کرده این مال این امام‌زاده، شما بگو جای دیگر خرج می‌کنم. الآن ما چه‌قدر زمین‌ها و مغازه‌ها و پاساژها و کاروانسراها و مزرعه‌های اوقافی داریم، مسیرش عوض شده، درآمدشان، در بازار نگاه می‌کنی، آن طرف بازار یک مغازه سی متر هست، کرایه‌اش ماهی ده میلیون هست، راستش یک مغازه سی متر هست، کرایه‌اش ماهی دو میلیون است. می‌گوییم چه‌طور آن ده میلیون است، آن دو میلیون است؟ دو تا سی متر است، مغازه‌های در بازار روبه‌روی هم هست؟! می‌گویند خب این اوقافی است، مال اوقاف را می‌خوریم، بعد هم در اوقاف نظارت کنیم، در اوقاف نظارت کنند، تحریف نکنیم، وصیّت را عوض نکنیم، اگر گفت وصیّت به پسر خاله‌اش بده، حق نداری به پسر عمّه‌اش بدهی، اگر وصّیت گفت به خانمم بدهی، حق نداری به دخترش بدهی، حقّ مال این است که همان‌طور که مالک گفت، همان جا خرج کنید، تغییرش ندهید.

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها