حقّ مال و ثروت در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام (1)
شنبه 28 آبان 1401 7:53 PM
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
چند ماهی است شبهای جمعهی درسهایی از قرآن تلویزیون قبل از اخبار هفت، موضوع بحثمان حقوق است، حقوق از بیان امام زین العابدین. حضرت یک بیانیهای دارد، بیش از پنجاه حق نقل کرده، از عضو گرفته، حقّ چشم و حقّ گوش و حقّ زبان و حقّ پا و حقّ دست، تا حقّ مادر، پدر، خانه، همسایه، برادر، خواهر، حقّ دوست، دشمن، حقّ مسلمان، حقّ غیر مسلمان، حقّ … هر شبی یکی از این حقها را ما صحبت میکنیم. در این جلسه چه میخواهیم بگوییم؟ حقّ مال. رابطهی انسان با مال، مال دنیا، پول، سکّه، دلار، هر چی.
1- دقت در حلال و حرام کسب و کار
امام سجّاد فرمود: «وَ أَمَّا حَقُّ الْمَالِ فَأَنْ لَا تَأْخُذَهُ إِلَّا مِنْ حِلِّهِ» (تحف العقول، ص 267)، مال را نگیریم، جز اینکه حلال باشد.
«وَ لَا تُنْفِقَهُ إِلَّا فِي حِلِّهِ» (تحف العقول، ص 267)، هزینه نکنیم مگر حلال، یعنی از حلال گیرت بیاید، در حلال مصرف کن.
«وَ لَا تُحَرِّفَهُ عَنْ مَوَاضِعِهِ» (تحف العقول، ص 267)، از جای خودش عوضش نده، اگر این وقف شکر، وقف عاشوراست، شما حق نداری تاسوعا شربت بدهی، چون آن کسی که بانی هست، موقوفه وقف کرده، گفته این شکر مال عاشوراست، عاشورا شربت به عزادارها بدهید، شما تاسوعا بدهی، خلاف است. الآن هم همینطور است، میگویند این خودکار، مال این بانک است، خودکار این بانک را برداری بروی یک بانک دیگر، جرم است، «لَا تُحَرِّفَهُ عَنْ مَوَاضِعِهِ». وصیّت کرده که پول من را مثلاً این کار را بکنید، شما بگو نه، یک کار دیگر بکنیم بهتر است، خود طرف قبل از مرگش وصیّت کرده که من پولم را میخواهم پولم در این منطقه، در این راه خرج بشود، شما چرا جایش را عوض میکنی؟ «لَا تُحَرِّفَهُ عَنْ مَوَاضِعِهِ»، یعنی از موضع خودش تحریفش نکن.
«وَ لَا تَصْرِفَهُ عَنْ حَقَائِقِهِ» (تحف العقول، ص 267)، حقیقتش را تغییر نده.
«وَ لَا تَجْعَلَهُ إِذَا كَانَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ» (تحف العقول، ص 267)، پول خدا را در راه خدا، چون قرآن یک آیه داریم، میگوید: «مِنْ مالِ اللَّهِ» (نور/ 33)، «مالِ اللَّهِ»، یعنی مال، مال خداست، «آتاكُمْ» (نور/ 33)، یعنی خدا به تو داده، «رَزَقَكُمُ اللَّهُ» (مائده/ 88، انعام/ 142، اعراف، 50، نحل، 114، یس، 47)، اینهایی که میخوانم، عربیهایش همهاش قرآن است، «آتاكُمْ»، «رَزَقَكُمُ اللَّهُ»، «مالِ اللَّهِ»، یعنی چیزی که خدا به تو داده، چون وقتی به دنیا آمدیم، همه لخت بودیم، چیزی نداشتیم، بعد هم که میخواهیم بمیریم، لخت میمیریم، لخت آمدیم، لخت میرویم، مال یک امانتی است، امتحانی است به ما که از کجا آوردی؟ کجا خرج میکنی؟ در چه راهی؟
«وَ لَا تَجْعَلَهُ إِذَا كَانَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ» (تحف العقول، ص 267)، یعنی چیزی که از خدا هست، فقط در راه خدا خرج کن.
«وَ بِالْحَرِيِّ»، سزاوار این است که «أَنْ لَا يُحْسِنَ خِلَافَتَهُ فِي تَرِكَتِكَ» (تحف العقول، ص 267)، مالی هم که میخواهی بگذاری، مواظب باش که چهقدر پول میگذاری، برای چه کسی میگذاری، وصّی تو چه کسی است، زیر نظر چه کسی است، عمل نشود جز به طاعت خدا، نکند یک چیزی را برای وارثها ذخیره کنی، وارثها در راه گناه خرج کنند، تو جان کندی، پول جمع کردی، گذاشتی برای وارث، وارث هم با همین پولت و با همین ارث تو گناه کرد و ابزار گناه درست کرد، آن وقت تو در دنیا جان کندی، کیفش را وارثها کردند.
2- جایگاه مال و ثروت در آیات قرآن
یک خورده دربارهی این صحبت کنیم، بسم الله الرّحمن الرّحیم. اصولاً اسلام راجع به مال چه میگوید؟ مال در قرآن لقبهای خوبی دارد، عنوانش را من، آیات قرآنش را من یک کلمهاش را بنویسم که کد باشد برای عزیزانی که.
[پای تخته] رابطهی انسان با مال:
1- مال فضل الهی است، مال فضل خداست، چون در سورهی جمعه، آیهی 10 میگوید که: «إِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ» نماز جمعه که تمام شد، «فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ» بلند شوید، پخش بشوید، «وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّه»، اذان نماز جمعه را شنیدید، بازار را تعطیل کنید، مغازهها را ببندید، بروید نماز جمعه، بعد از نماز جمعه دومرتبه بازار را باز کنید، «وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّه».
2- مال زینت است: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا» (کهف/ 46)، «الْمالُ وَ الْبَنُونَ»، اولاد و مال زینت دنیاست. مال فضل است، مال زینت است.
3- مال وسیلهی امتحان است: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ» (بقره/ 155)، شما را با مال امتحان میکنند، میدهند، ببینند چه کردی، میگیرند، ببینند چه کردی. ما باید جوری باشیم که دادن و گرفتن در ما اثری نکند. قدیم که، الآن حالا کارت میکشند، پول در بانکها، هر جا، قدیم در بانکها کارت نبود، کارمند بانک یکجا میایستاد. رئیس بانک میگفت: «شما مسئول گرفتن باش.» هر کس میخواست پول به بانک بدهد، به او میداد، مسئول گرفتن پول بود ولی هیچ وقت تو بانک ملّق نمیزد که چون من امروز پول گرفتم. مال تو که نیست، کارمندی. یک روز رئیس بانک میگفت: «نه شما دیگر اینجا نایست، فردا آن قسمت بایست، بپرداز.» آن روزی که پول به مردم میدهد، غصّه نمیخورد، آن روزی که پول از مردم میگیرد، کیف نمیکند. یعنی ما باید مثل کارمندهای بانک باشیم، دادند، دادند، ندادند، ندادند. قرآن هم میگوید «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ»، اگر از شما گرفتند، سکته نکنی، «وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ» (حدید/ 23)، به شما دادند، جفتک نزنید. میگوید برخوردتان با مال باید برخورد همچین خیلی محترمانه باشد.
اسلام راجع به مال حرف خیلی دارد، تولید، چون محور کارهای اقتصادی سه تا کلمه است: «تولید، توزیع، مصرف». برای تولید چهقدر حدیث داریم، چه چیزی تولید کنیم؟ چهقدر تولید کنیم؟ چند ساعت تولید کنیم؟ چه جنسی؟ با چه شرایطی؟
3- دوری از اسراف و مصرف نابجا
تولید. مصرف، چهقدر بخوریم؟ نگوییم مال خودم است، مال خودت هست، حق نداری بخوری، اینکه میگوید: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا»، بعد میگوید: «وَ لا تُسْرِفُوا» (اعراف/ 31)، بخور، مال خودت است، اما «لا تُسْرِفُوا»، حق نداری پرخوری کنی.
به حضرت شعیب میگفتند: «تو به خاطر نمازها و عبادتهایی که میکنی، نمیگذاری ما پول خودمان را، خودمان خرج کنیم.» گفت: «نه، نمیگذارم.» شما چرا مانع ما میشوی؟
دنیا عبورگاه است، توقّفگاه نیست، این هم یک نکته، قابل نوشتن است، دنیا عبورگاه است، توقّفگاه نیست، از دنیا بگیر، کامت را بگیر، رد شو، در دنیا قفل نشو، توقّفگاه نیست، عبورگاه است.
آیهای داریم، آیهی 24 سورهی توبه، میگوید که دنیا خوب است، اما به شرطی که تو را از خوبترها غافل نکند، آیهاش این است: «قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ»، ترجمهاش را هم خیلیهایتان میفهمید، «آباء»، «أب»، «أب» یعنی پدر، اگر پدرتان، «أَبْناؤُكُمْ» پسرتان، «إِخْوانُكُمْ» برادرتان، «أَزْواجُكُمْ» همسرتان، «عَشيرَتُكُمْ» فامیلتان، «أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها» ثروتی که جمع کردید، «تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها» تجارتخانهای که دارید، «وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها» خانه و باغ و برجی که دارید، اگر هر یک از اینها «أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ في سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوا» اینها را دوست داشته باش، منتها باید رضای خدا محبوبتر باشد. الآن خدا برای ما محبوبتر است، یا لاک ناخن؟ ما پیدا میکنیم گاهی، میشنویم اینها را که دختر میگوید: «چون لاک زدم به ناخنم، نماز نمیخوانم!» خب اگر میتوانی، یعنی خدا را به خاطر لاک ناخن کنار نگذار. میگوید هر چه دوست داری، دوست داشته باش، به شرطی که خدا را بیشتر دوست داشته باشی.
نقل شد که پیغمبر به یک بچّهای رسید، گفت: «من را دوست داری؟» گفت: «بله» گفت: «من را بیشتر دوست داری، یا خدا؟» به پیغمبر گفت: «تو را هم که دوست دارم، به خاطر خدا دوست دارم.» خیلی پیغمبر خوشش آمد.
برای هر خوبی یک اندازهای داشته باشید، هر چیزی به چه اندازه خوب است. به ما میگویند دنیا خوب است، یک بار دیگر آیه را بخوانم، پدرتان، پسرتان، برادرتان، همسرتان، فامیلتان، ثروتتان، تجارتتان، مسکن و مأوایتان، همهی اینها خوب است، استفاده کنید، ولی اگر رضای خدا پیش آمد، رضای خدا مهمتر است.
4- انفاق و زکات، راه پاک شدن مال
اگر انسان به مال بچسبد، این آلودگی است. خدا به پیغمبرش میگوید از مردم زکات بگیر، تا مردم پاک بشوند. (توبه/ 103) مگر مردم نجس هستند؟! بله، آدمی که زکات و خمس نمیدهد، به پول چسبیده است، آدمی که به پول بچسبد، پاک نیست، نه یعنی نجس است، باید آب بکشد، نه، پاک است، پاک نیست، یعنی روحش پاک نیست، یعنی روحش بخل دارد، مادّیگراست، به دنیا چسبیده است. قرآن یک آیهای دارد، میگوید که: «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ» (اعراف/ 176)، به زمین چسبیدی؟ «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ»، یعنی چرا به زمین چسبیدی؟ زمین خوب است، ولی به زمین بچسبیم؟ نه.
میگوید: «وَ تَثْبيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (بقره/ 265)، باز آیهای دیگر داریم، اینها همهاش قرآن است، قرآن میگوید پول که دادی، خودت را تثبیت میکنی، آدمی که پول خرج نمیکند، مثل حباب است، آدمی که پول خرج میکند، یک جایگاه اجتماعی دارد، سفت است، سخاوت در خودش زنده میشود، «تَثْبيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ».
به شعیب میگفتند: «أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ في أَمْوالِنا ما نَشؤُا» (هود/ 87)، تو به خاطر نماز مانع، بابا پول خودم هست، میخواهم خرج کنم، شما حق داری اسکناس خودت را آتش بزنی؟ حق داری دگمهی پیراهنت را بِکَنی، بیخود دور بیندازی؟ مالک هستی ولی اینطور نیست که خودمختار باشی، هر کاری میخواهی بکنی، حق نداری بکنی.
در آمد حرام.
«لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِل» (نساء/ 29)، پول باطل درنیاورید. ببینید آقا رزق ما این را باز هم گفتم، رزق ما از حلال اندازهگیری شده، اینکه میگویم، از خودم نیست، حدیث است، هر انسانی رزقش از حلال اندازهگیری شده، اگر این انسان عجله کند، به حرام بچسبد، خدا سهم حلالش را کم میگذارد، مَثَل قبلی را تکرار کنم. رزق شما این است که مثلاً 822 کیلو شکر وارد بدن شما بشود، 822 کیلو شکر، این سهم شما این است، گاهی یک جایی نگاه میکنی که عجب باقلوایی! عجب گرد و سوهانی! میبینی شیرینی خوبی است، عجب کلوچهای هست! زیاد میخوری. بعد دکتر میگوید: «قندتان بالا رفته» یعنی دیگر در خانهی خودتان هم قند نخور. در مهمانی رفتی ناخنک بزنی، یک مقدار اضافه بخوری، بعد میگویند قندت بالا رفته، در خانهی خودت هم قند نخور.
حدیث داریم، امام کاظم فرمود: کسانی که پول حلال خرج نکنند، خدا زندگیشان را همچین تاب میدهد، که دو برابرش را در راه باطل خرج کنند. (تحف العقول، ص 408) مثلاً میخواهی بروی خانهی یکی از بستگان فقیرت، یک کمکی هم به آنها بکنی، به اسم عیدی ،چیزی. میگویی: «حالا اگر برویم آنجا، خرج داریم، نمیرویم.» بعد خدا یک خرجی پایت میگذارد، دو برابرش. همه، همینطور هستند.
رابطهی ما با مال.
5- خطر دلبستگی و وابستگی به مال دنیا
مال خوب است، اما تکیه به مال ندهید. ببینید بعضی چیزها، آب دریا خوب است، اما به شرطی که کشتی را بیندازی رویش، اگر این آب داخلش برود، غرق میشود. مثنوی هم یک شعری دارد، میگوید: آب بیرون کشتی خوب است، پشتی است، داخل کشتی بشود، غرق میشود. تکیه به آب خوب است برای کشتی، اما آب دریا وارد کشتی بشود خوب نیست. دنیا خوب است، اما این دنیا برای اینکه همه چیز دنیایی باشد، به قول آن بنده خدا میگفت: «مرده هم میخواهد بشوید، نگاه میکند چه جوری بشوید، اگر مرده چاق بود، کیلویی میشوید، درآمدش بیشتر است، اگر مرده بلند است، متری میشوید، اگر مرده کوچولو است، عددی میشوید.» یعنی در مرده شستن هم وقتی نگاه، نگاه دنیایی شد، همه چیزش دنیایی میشود.
من یک وقت از یک نفر پرسیدم: «من چه جور آدمی هستم؟» یک خورده فکر کرد، گفت: «شما سالی یک روز آدم خوبی هستی؟» گفتم: «سالی یک روز؟! چه طور؟!» گفت: «روز عید که عیدی به ما میدهی، آدم خوبی هستی.» یعنی علاقهاش را حساب میکند که اگر عیدی دادم، آدم خوبی هستم، عیدی ندادم، آدم بدی هستم.
«وَ لا تَأْكُلُوا» (بقره/ 188، نساء/ 2، انعام/ 121)، برای لقمهی حرام آیاتی داریم. «لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِل» (نساء/ 29، بقره، 188)، لقمهی حرام نخورید. «لِتَأْكُلُوا فَريقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (بقره/ 188)، خودتان هم میدانید اینکه لقمه حرام است.
رابطهی ما با مال
6- بهرهگیری از مال در انجام کارهای خیر
امیرالمؤمنین فرمود: «الْمَالُ وَبَالٌ عَلَى صَاحِبِهِ إِلَّا مَا قَدَّمَ مِنْه» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 108)، مال اسباب دردسر است، روز قیامت، مگر آن مالی که از پیش بفرستی، یک کار خیری با آن بکنی. باز حضرت فرمود: «انسان که میمیرد، ملائکه میگویند چی برای قیامتش فرستاده، وارثان میگویند چی فرستاده بعد از مرگش.» (نهج البلاغه، کلام 203) یعنی وارثین نگاه میکنند، بعد از مرگ ارثش چی هست، ملائکه میگویند چه کار خیری فرستاده، او میگوید چه ثروتی جمع کرده.
بعضیها عنوانشان مال است، میگویند پول دارد، کارش درست است. آمدند پهلوی یکی از انبیاء گفتند یک فرماندهی نظامی تعیین کن، ما برویم با دشمنان بجنگیم. پیغمبر هم اوّل یک خورده طفره رفت که شما مرد جنگ نیستید؟ گفتند: «نه، حتماً مرد جنگ هستیم، به ما ظلم شده، خونمان به جوش آمده، حتماً، حتماً فقط مشکل ما این است که فرمانده نداریم.» گفت: «خب این آقا فرمانده.» جناب طالوت را گفت فرمانده. گفتند: «این به درد نمیخورد» گفت: «چرا؟» گفت: «جیبش خالی است» گفت: «شما چه میخواهید؟ فرماندهی نظامی میخواهید، فرماندهی نظامی باید دو تا شاخص داشته باشد، یکی مغزش طرّاح و مبتکر باشد، یکی بازویش، بازوی جنگ باشد، اگر مغزش طرّاح است، بازویش رزمنده، چه کار به جیبش دارید؟!» گفتند: «لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ» (بقره/ 247)، این پول ندارد، به درد فرماندهی نمیخورد.
استفاده از دنیا مانعی ندارد. قرآن میفرماید که: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ» (اعراف/ 32)، آن چیزهایی که خدا به عنوان زینت آفریده، چه کسی حرام کرده؟
بهترین مال کدام است؟ بدترین مال کدام است؟
روایاتی داریم بهترین مال، چه مالی است. امام رضا، بهترین مال: «مَا وُقِيَ بِهِ الْعِرْض» (بحار الأنوار، ج 75، ص 352)، بهترین مال این است که آبرویت را حفظ کند. مالی که آبرویت را حفظ کند، نگویند فلانی فقیر است، بدبخت است، گداست، نگاه تحقیری به تو بکنند، آن مال، آن مقداریاش خوب است که آدم آبرویش در جامعه حفظ باشد.
دیگر چی؟ امیرالمؤمنین فرمود: بهترین مال این است که حقّ مردم را بدهی، «أَفْضَلُ الْمَالِ مَا قَضَيْتَ بِهِ الْحُقُوقَ.» (عيون الحكم و المواعظ، ص 122)، بهترین مال این است که بدهی مردم را بدهی. در قرآن میگوید کسی که مرد، «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْن» (نساء/ 11)، ببنید وصیّت چه کرده، اوّل به وصیّتش عمل کنید، «دَیْن»، دینتش چه چیزی هست، به چه کسی بدهکار است، بدهیهایش را بدهید، به وصیّت عمل کنید، بعد اگر چیزی ماند، تقسیم کنید. هر کس مُرد و ارث گذاشت، نمیشود گفت مالش را خورد، وارث است، قرآن چند بار در قرآن تکرار کرده: «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّة» (نساء/ 11 و 12)، این کلمهی «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّة» در قرآن مکرّر آمده، تکرار شده، یعنی کسی که، من میمیرم، مالی دارم، اوّل ببینید به چه کسی بدهکارم، دو، ببینید به چه وصیّت کردم، بدهی را بدهید، وصیّت را هم بدهید، بعد آن وقت هر چیزی ماند، طبق قانون خدا تقسیم کنید.
«أَفْضَلُ الْأَمْوَالِ أَحْسَنُهَا أَثَراً عَلَيْكَ » (غرر الحكم و درر الكلم، ص 202)، بهترین مال این است که اثرش، وضعت خوب است، خب خانهات را رنگ کن دیگر، خانهات سیاه شده، ماشینت را عوض کن، وضعت خوب است، ماشین خوب بخر، آخر بعضی وقتها ما فکر میکنیم اگر ماشین بد بخریم، این خوبی ما هست، نه، خوبی شما نیست.
یک خاطره بگویم. امام خمینی رضوان الله تعالی علیه چهارده سال نجف بود. بعضی از شب جمعهها میرفتند کربلا زیارت امام حسین علیه السلام. وقتی میخواست برود زیارت، میفرمود که: «امشب یک ماشین خوب تهیه کنید، برویم کربلا، امشب، شب جمعه برویم زیارت.» ماشین خوب معنایش این نیست که ماشین گران باشد هان، ماشین سالم، نه ماشین گران. امام فرمود: «نان خالی آدم را نمیکشد، ما فرش نباشد، روی گونی و موکت هم زندگی میکنیم، روی نمد هم زندگی میکنیم، ما را نمیکشد، اما ماشین قراضه آدم را میکشد، به چه دلیل من پول بدهم ماشین قراضه بگیرم که ماشین قراضه من را بکشد؟»
بهترین مال، بله، باز پیغمبر فرمود: «خَيْرُ مَالِ الْمَرْءِ وَ ذَخَائِرِهِ الصَّدَقَة» (وسائل الشيعة، ج 9، ص 37) ، بهترین مال آن مقداری است که در راه خدا بدهیم.
یک حیوانی خانهی پیغمبر بود، حضرت فرمود: این حیوان را بکشید، گوشتش را تقسیم کنید.» کشتند و گوشتش را تقسیم کردند. حضرت فرمود: «مسئله انجام شد؟» گفتند: «بله آقا، کشتیم، گوشتش را تقسیم کردند، یک چند مقداریش برای خودمان، (فرض کنید نیم کیلویش برای خودمان) مانده.» حضرت فرمود: «اینطور نیست، بگویید همهاش برای قیامت مانده، این (نیم کیلو) که خودمان میخوریم، از بین خواهد رفت.» (سنن ترمذی، ج 4، ص 644، ح 2470). چیزی که در راه خدا بدهیم، ماندنی است، نه رفتنی.
استفادهی منفی. افرادی هستند از مال استفادهی منفی میکنند، «أَ لَيْسَ لي مُلْكُ مِصْر» (زخرف/ 51)، فرعون میگفت من ربّ شما هستم، نمیبینید حکومت مصر دست من است، نهرهای آب از زیر تخت من در جریان است؟! یعنی از ثروتش سوءاستفاده میکرد. افرادی هستند از مالشان سوءاستفاده میکنند، مردم را به بردگی میکشند.
استفاده از مال، رابطه با مال چی هست. مال دست چه کسی باشد؟
7- دوری از رقابتهای منفی در کسب مال
در قرآن دو تا سوره داریم، یک سوره داریم کوثر، یک سوره داریم تکاثر، کوثر خوب است، تکاثر بد است، هر دویش هم ریشهاش یکی است. «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ» (تکاثر/ 1)، «تَکاثُر» یعنی رقابت، او چه ماشینی خرید، من چه خانهای خریدم، او چه برجی خرید، من چه خریدم، او چه دلار و ریال، من چه دلار و ریال. اگر چشم و هم چشمی باشد، تکاثر میشود، یعنی رقابت، میگوید رقابت بد است.
دو تا فامیل دعوا داشتند، ما بیشتریم، تو بیشتری، ما بیشتریم، تو بیشتری. گفتند: «دعوا ندارد، بشماریم.» شمردند، یکی برد و یکی باخت. آن کسی که باخت، طبق نقلی گفت: «زنان حامله را دو تا حساب کنیم، یک بار دیگر بشماریم.» باز شمردند، باز هم باخت. گفت: «برویم مردههایمان را هم بشماریم، خیلی از ما فامیلهایمان مردهاند، ببینیم مرده و زنده چه کسی بیشتر است!» رفتند قبرستان، مردهشماری! آیه نازل شد: «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ» (تکاثر/ 1)، سرشماری مردهها شما را سرگرم کرد، «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ» (تکاثر/ 2)، تا «زُرْتُمُ»، زیارت کردید، مقبره را، رفتید مقبرهی پدرتان، سر قبر پدرتان، استخوان پوسیدههای پدرتان را بشمارید؟! استخوان پوسیدهای که باعث عبرت است، حالا باعث پُز شده؟! باید استخوان پوسیدههای پدرتان را دیدید گریه کنید که ما هم به اینجا خواهیم آمد، پُز میدهید به استخوان پوسیدهها؟! این بد است که آدم با مالش رقابت، چشم و هم چشمی، این بد است، تکاثر.
کوثر خوب است، «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» (کوثر/ 1)، پیغمبر ما به تو کوثر دادیم، «کوثر» یعنی خیلی (30:17) زیاد، به تو زهرا دادیم، زهرا چه کسی است؟ مادر امام رضا، مادر حضرت مهدی، مادر امام حسن. کوثر خوب است، تکاثر بد. مال دنیا اگر شما را به کوثر، کوثر آدم را به مسجد میبرد، «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ» (کوثر/ 1 و 2)، حالا که کوثر داری، نماز بخوان، نماز شکر، تکاثر آدم را به قبرستان میبرد، برویم مردهها را بشماریم، پولی که به شما دادند، خرج دین مردم و اخلاق مردم و فقرزدایی از مردم، حلّ مشکلات مردم میکنی، کوثر است، اگر پولی که دادی، باعث تنوّع لباس و تنوّع خانه و تنوّع ماشین و مدل ماشین و مدل خانه و اگر پول را خرج خودت کردی، این ممکن است تکاثر باشد، اما اگر این پول برای رفاه مردم باشد، این کوثر است. این دست ما هست که این مال کوثر هست، یا تکاثر.
خدایا آنچه به ما دادهای کوثر قرار بده و در راه خودت قرار بده، هم درآمد، هم مصرف، هم مقدار مصرف، نوع مصرف و هم کمک و رسیدگی به فقرا و محرومین، آنچه به ما دادهای، در آن خیر کثیر قرار بده و از تلفات و هلاکت و نابود کردن و تلف کردن و اسراف و تبذیرهای گذشتهی ما ببخش و بیامرز.