راسخون
سه شنبه 10 آبان 1401 9:27 AM
منظور از «راسخون در علم»، کسانى هستند که در علم و دانش، ثابت قدم و صاحب نظرند. در روایات متعدد شیعه، «راسخون در علم» به پیامبر و ائمه (علیهم السلام) تفسیر شده است.
در قرآن مجید در دو مورد، تعبیر «راسخون در علم» بکار رفته است، یکى در آیه ۷ سوره آل عمران و دیگری در آیه ۱۶۲ سوره نساء.
همانطور که از معناى لغوى کلمه «راسخون» استفاده مىشود، منظور از آن، کسانى هستند که در علم و دانش ثابت قدم و صاحب نظرند. بنابراین مفهوم این کلمه وسیع است که همه دانشمندان و متفکران را دربرمىگیرد ولى در میان آنها افراد ممتازى هستند که درخشندگى خاصى دارند، طبعاً در درجه اول در میان مصادیق این کلمه قرار گرفتهاند. هنگامى که این تعبیر ذکر مىشود قبل از همه نظرها متوجه آنان مىشود.
اگر مشاهده کنیم در روایات متعددى «راسخون در علم» به پیامبر و ائمه علیهم السلام تفسیر شده است، زیرا غالب آیات و کلمات قرآن، مفاهیم وسیعى دارند که در میان مصادیق آن افراد نمونه و فوق العادهاى دیده مىشود که گاهى در تفسیر آنها، تنها از آنان نام مىبرند.
در اصول کافى از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام نقل شده است: «پیامبر خدا بزرگترین راسخان در علم بود. تمام آنچه را خداوند بر او نازل کرده بود، از تأویل و تنزیل قرآن مىدانست. خداوند هرگز چیزى بر او نازل نکرد که تأویل آن را به او تعلیم نکند. او و اوصیاى وى همه اینها را مىدانند».[۱]
ابوالفتوح رازی درباره صفات و مشخصات راسخون در علم چنین می نویسد: مشخصات و شرائط راسخون در علم چهار چیز است: تقوی، تواضع، زهد و جهاد. و این چهار شرط از سیرت معصومان است و خود قرآن نیز می فرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ * فِی کتَابٍ مَکنُونٍ * لَا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»[۲] مقصود از مسّ کردن مطهرین در این آیه مبارکه، فهم و علم قرآن است. یعنی فقط بندگان پاک و شریف خداوند قرآن را ادراک می کنند و در آیه دیگر نیز مطهرین را خاندان نبوت و اهل بیت عصمت و طهارت معرفی فرموده اند، چنانکه می فرماید: «إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا»[۳] و طهارت نفس در مقام اعتقاد و اراده جز رسوخ در علم چیزی دیگری نیست.[۴]
اکثر اهل سنت معتقدند که علم متشابهات مانند وقوع روز رستاخیز و معانی حروف مقطعه در انحصار خدا است و کسی جز خدا به آن آگاهی ندارد و این ها کسانی هستند که در آیه مذکور کلمه «الرّاسخون» را معطوف به لفظ جلاله «اللّه» نمیدانند و می گویند «واو» در «و الراسخون فی العلم» استیناف است نه ربط. سیوطی و مالک و جبائی و میبدی نیز این عقیده را پذیرفته و می گویند: متشابهات آن است که جز خدا کسی به آن آگاهی ندارد.
ولی عده ای از مفسرین مانند مجاهد و ربیع و محمّد بن جعفر بن زبیر و عبداللّه عباس عقیده دارند که کلمه «الراسخون» معطوف بلفظ جلاله «اللّه» است و آنها هم بعلم تأویل آگاهند زیرا در غیر این صورت روشنی و صراحت قرآن از بین میرود.
محمد عبده در تفسیرش می نویسد: این کار عبثی است که خدا قرآن را نازل کند و علم آن را مخصوص بخود سازد و حتی پیامبر نیز از آن آگاهی نداشته باشد و سپس می گوید خداوند متعال مردم را در آیه مبارکه: «أَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»[۵] به تدبر در قرآن امر فرموده[۶] و در آیه شریفه: «کتَابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ»[۷] آن را کتاب روشن معرفی نموده است و این خود دلیل است بر این که غیر از خدا، راسخان در علم نیز می توانند به آیات قرآن که به زبان فصیح عربی نازل گردیده، پی ببرند.